جملاتی با فعل durch-fliegen (ist) ⟨مجهول فرایندی⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل durchfliegen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی durch-fliegen (ist) به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل durchfliegen در دسترس هستند.

haben, غیرقابل تفکیک
durchflogen werden
sein, قابل تفکیک
durch·geflogen werden

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل durch-fliegen (ist)

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل durch-fliegen (ist)

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول فرایندی برای فعل durch-fliegen (ist)

ترجمه‌ها

ترجمه‌های durch-fliegen (ist) آلمانی


آلمانی durch-fliegen (ist)
انگلیسی fly through, flunk, fly (through), fail
روسی пролетать, пролететь, бегло прочесть, бегло прочитать, бегло прочитывать, пробегать глазами, пробежать глазами, перелетать
اسپانیایی atravesar volando, suspender, sobrevolar, no aprobar
فرانسوی passer par, passer à travers, voler sans escale, survoler, échouer
ترکی aktarmadan uçmak, başarısız olmak, doğrudan uçmak, içinden geçmek, uçmak
پرتغالی reprovar, sobrevoar, passar voando
ایتالیایی sorvolare, volare attraverso, volare senza scalo, attraversare, attraversare in volo, non superare
رومانی zbura prin, nu trece un examen, zbor direct
مجاری átrepül, megbukni, átutazik
لهستانی przelatywać, przelatywać przez, przelecieć, nie zdać
یونانی διασχίζω, αποτυχία
هلندی doorvliegen, rechtstreeks vliegen, zakken
چکی neprospět, prolétat, přelétat
سوئدی genomflyga, flyga igenom, underkänna
دانمارکی dumpe, flyve igennem, mellemlandingfri
ژاپنی ノンストップで飛ぶ, 不合格, 直行する, 通過する, 飛び越える
کاتالان suspendre, volar a través de, volar directament
فنلاندی lennellä läpi, läpäistä, suoraan lentäminen
نروژی fly direkte, fly gjennom, stryke
باسکی gainditu ez, hegan igarotzea, helburu batera hegan
صربی pasti, preleteti, proleteti
مقدونی прелетување, не успеа
اسلوونیایی ne opraviti, neposredno leteti, preleteti
اسلواکی preletieť, neuspieť, preletieť cez
بوسنیایی pasti, preletjeti, proletjeti
کرواتی pasti, preletjeti, proletjeti
اوکراینی не скласти, перелітати, пролетіти
بلغاری неуспех, прелет, прелитам
بلاروسی не здаць экзамен, пралятаць, прамарштабаваць
عبریלטוס דרך، לכשל، לעוף ישירות
عربیالتحليق، تحليق مباشر، رسوب، عبور
فارسیپرواز کردن از میان، عدم قبولی در امتحان، پرواز مستقیم
اردوپرواز کرنا، براہ راست پرواز، ناکام ہونا

durch-fliegen (ist) in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های durch-fliegen (ist)

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 846225, 846225

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 846225, 846225, 846225, 846225, 846225, 846225, 846225