جملاتی با فعل abhacken

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل abhacken. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی abhacken به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل abhacken در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل abhacken

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل abhacken

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل abhacken

ترجمه‌ها

ترجمه‌های abhacken آلمانی


آلمانی abhacken
انگلیسی chop off, hack off, chop, chop up, hack down, hew off, lop, lop off
روسی отрубать, отрубить, отсекать, откалывать, отсечь, отщеплять, скалывать, сколоть
اسپانیایی cortar, separar
فرانسوی couper, abattre, découper
ترکی kesmek, budamak
پرتغالی cortar, decepar, separar
ایتالیایی tagliare, abbattere, mozzare, recidere, staccare, troncare
رومانی decupa, tăia
مجاری letör, levág
لهستانی odciąć, odrąbać, odrąbywać, ścinać
یونانی κόβω, αποκόπτω
هلندی afhakken, afsnijden
چکی odříznout, useknout, usekávat, usekávatknout
سوئدی hugga av, avskära, hacka av
دانمارکی hugge af, afskære
ژاپنی 切り離す, 切断する
کاتالان tallar, separar
فنلاندی hakata, hakata irti, katkaista
نروژی avskjære, hogge av
باسکی moztu
صربی odseći
مقدونی одделување
اسلوونیایی odrezati
اسلواکی odrezať
بوسنیایی odseći
کرواتی odrezati
اوکراینی відокремити, відрубати
بلغاری откъсвам, отрязвам
بلاروسی адразаць
اندونزیایی membacok, memotong
ویتنامی chặt, chặt đứt
ازبکی kesib tashlamoq
هندی काट देना, कुल्हाड़ी से काटना
چینی 砍下, 砍掉
تایلندی ตัดออก, สับออก
کره‌ای 베어내다, 잘라내다
آذربایجانی kəsib atmaq, kəsib ayırmaq
گرجی მოჩეხვა, მოჭრა
بنگالی কুপিয়ে ফেলা, কেটে ফেলা
آلبانیایی cungoj, prerë
مراتی कापून टाकणे, कुऱ्हाडीने कापणे
نپالی काटिदिनु, काटेर अलग गर्नु
تلگو కోయడం, నరికివేయడం
لتونیایی atcirst, nocirst
تامیلی வெட்டி எடுக்க, வெட்டி விடு
استونیایی maha raiuma, ära raiuma
ارمنی կտրել, հատել
کردی birîn
عبریלגזום، לחתוך
عربیفصل، قطع
فارسیقطع کردن
اردوکاٹنا، کٹنا

abhacken in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های abhacken

  • durch Hacken abtrennen, abhauen, abschlagen, weghacken

abhacken in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 156272

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: abhacken

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 1736238, 6582388, 2901585

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 156272