جملاتی با فعل umblasen ⟨مجهول حالتی⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل umblasen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی umblasen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل umblasen در دسترس هستند.

قابل تفکیک
um·geblasen sein
غیرقابل تفکیک
umblasen sein

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول حالتی برای فعل umblasen

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول حالتی برای فعل umblasen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول حالتی برای فعل umblasen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های umblasen آلمانی


آلمانی umblasen
انگلیسی blow around
روسی обдувать
اسپانیایی soplar
فرانسوی souffler autour
ترکی üflemek
پرتغالی soprar
ایتالیایی soffiare intorno, soffiare intorno a
رومانی aer, vânt
مجاری fújni
لهستانی dmuchać
یونانی φυσώ
هلندی omblazen
چکی obklopit, obkroužit
سوئدی blåsa runt
دانمارکی blæse rundt
ژاپنی 吹く, 風を送る
کاتالان bufar
فنلاندی puhaltaa
نروژی blåse rundt
باسکی haizea
صربی puhati oko
مقدونی дување
اسلوونیایی pihati okoli
اسلواکی fúkať
بوسنیایی okretati, puhati
کرواتی puhanje
اوکراینی обдувати
بلغاری обдухвам
بلاروسی абдуваць
اندونزیایی mengipas, meniup
ویتنامی quạt, thổi
ازبکی puflamoq
هندی पंखा झलना, फूंकना
چینی 吹拂, 扇风
تایلندی พัด, เป่า
کره‌ای 부채질하다, 불다
آذربایجانی yelpəzələmək, üfürmək
گرجی ბერვა, უბერვა
بنگالی পাখা ঝাপটানো, বাতাস করা
آلبانیایی ajros, fryj
مراتی वारा करणे, वारा घालणे
نپالی फुक्नु, हावा लगाउनु
تلگو గాలి వేయు, వీసు
لتونیایی vēdināt
تامیلی காற்று வீசு, விசிறு
استونیایی lehvitama, tuulutama
ارمنی հովացնել, փչել
کردی fûk kirin
عبریלנשוב
عربیتهوية
فارسیوزش
اردوہوا پھیرنا

umblasen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های umblasen

  • durch eine Luftbewegung zum Umfallen bringen
  • durch einen Schuss zum Umfallen bringen
  • um etwas oder eine Person herum die Luft bewegen

umblasen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 976383, 976383, 976383