جملاتی با فعل umblasen 〈مجهول حالتی〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل umblasen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی umblasen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل umblasen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه umblasen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه umblasen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه umblasen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه umblasen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه umblasen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه umblasen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه umblasen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری مجهول حالتی برای فعل umblasen
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی مجهول حالتی برای فعل umblasen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری مجهول حالتی برای فعل umblasen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای umblasen آلمانی
-
umblasen
blow around
обдувать
soplar
souffler autour
üflemek
soprar
soffiare intorno, soffiare intorno a
aer, vânt
fújni
dmuchać
φυσώ
omblazen
obklopit, obkroužit
blåsa runt
blæse rundt
吹く, 風を送る
bufar
puhaltaa
blåse rundt
haizea
puhati oko
дување
pihati okoli
fúkať
okretati, puhati
puhanje
обдувати
обдухвам
абдуваць
mengipas, meniup
quạt, thổi
puflamoq
पंखा झलना, फूंकना
吹拂, 扇风
พัด, เป่า
부채질하다, 불다
yelpəzələmək, üfürmək
ბერვა, უბერვა
পাখা ঝাপটানো, বাতাস করা
ajros, fryj
वारा करणे, वारा घालणे
फुक्नु, हावा लगाउनु
గాలి వేయు, వీసు
vēdināt
காற்று வீசு, விசிறு
lehvitama, tuulutama
հովացնել, փչել
fûk kirin
לנשוב
تهوية
وزش
ہوا پھیرنا
umblasen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای umblasen- durch eine Luftbewegung zum Umfallen bringen
- durch einen Schuss zum Umfallen bringen
- um etwas oder eine Person herum die Luft bewegen
معانی مترادفها
قواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل