جملاتی با فعل wringen

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل wringen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی wringen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل wringen در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل wringen

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل wringen


  • Es ist das erste Mal, dass ich den Schweiß aus meiner Kleidung wringe . 
    انگلیسی This is the first time I've ever wrung sweat out of my clothes.

 جدول افعال

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل wringen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های wringen آلمانی


آلمانی wringen
انگلیسی wring, mangle, squeeze
روسی выжимать, скручивать, выжать, выкрутить, выкручивать, отжать, отжимать
اسپانیایی escurrir, exprimir, retorcer
فرانسوی essorer, tordre
ترکی sıkmak, bükmek
پرتغالی torcer, espremer
ایتالیایی strizzare, torcere
رومانی stoarce, sucire
مجاری kicsavar, kicsavarni
لهستانی wykręcać, wycisnąć, wykręcić, wyżymać, wyżąć
یونانی στύβω, σφίγγω
هلندی wringen, uitwringen
چکی vyždímat, vytáhnout, ždímat
سوئدی vrida, pressa
دانمارکی vride, kramme
ژاپنی 絞り出す, 絞る
کاتالان esprémer, torçar
فنلاندی vääntää, puristaa, vääntää kuivaksi
نروژی vri, klemme, vri ut
باسکی irauli, squeeze
صربی cijediti, istegnuti
مقدونی вртежно цедење, цедење
اسلوونیایی izviti, stisniti
اسلواکی vytáčať, vyžmýkať
بوسنیایی cijediti, istegnuti
کرواتی cijediti, istegnuti
اوکراینی викручувати, вичавлювати
بلغاری извивам, изстисквам
بلاروسی выціскаць, завіваць
اندونزیایی memeras
ویتنامی vắt
ازبکی siqib chiqarish
هندی निचोड़ना
چینی 拧干
تایلندی บีบ
کره‌ای 짜다
آذربایجانی sıqıb çıxartmaq
گرجی გაწურვა
بنگالی নিঙড়ানো
آلبانیایی shtrydh
مراتی निचोडणे
نپالی निचोर्नु
تلگو పిండడం, పిసకడం
لتونیایی izspiest
تامیلی பிழி
استونیایی pigistama
ارمنی մզել, քամել
کردی pêçandin
عبریלסובב، לסחוט
عربیعصر، ضغط
فارسیفشردن، چلانیدن
اردونچوڑنا، پھینکنا

wringen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های wringen

  • in einer Drehbewegung verzwängen, insbesondere um Feuchtigkeit aus einem Gewebe zu drücken, auswringen

wringen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 168970

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 1729363

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 168970