جملاتی با فعل einklammern ⟨مجهول فرایندی⟩ ⟨جمله پرسشی⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل einklammern. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی einklammern به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل einklammern در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل einklammern

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل einklammern

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول فرایندی برای فعل einklammern

ترجمه‌ها

ترجمه‌های einklammern آلمانی


آلمانی einklammern
انگلیسی bracket, parenthesise, parenthesize, cramp, put in parentheses, enclose
روسی заключать в скобки, заключать, заключить в скобки, в скобках, включить в скобки
اسپانیایی poner entre paréntesis, encerrar, entre paréntesis, paréntesis
فرانسوی mettre entre parenthèses, encadrer
ترکی parantez içine almak, parantez
پرتغالی pôr entre parênteses, pôr entre parêntesis, colchetes, colocar entre parênteses
ایتالیایی mettere fra parentesi, inserire, mettere tra parentesi, racchiudere
رومانی încadra, paranteză
مجاری zárójelbe helyez, zárójelbe tesz
لهستانی brać w nawias, umieszczać w nawiasie, wkluczyć
یونانی βάζω σε παρένθεση, παρενθέσεις
هلندی tussen haakjes zetten, afsluiten, omsluiten
چکی dát do závorek, dávat do závorek, uzavřít do závorek
سوئدی sätta inom parentes, parenthesera
دانمارکی sætte i parentes, indsætte i parentes
ژاپنی カッコに入れる, カッコを付ける
کاتالان entre parèntesis, parèntesi
فنلاندی panna sulkeisiin, sulkea sulkuun, sulku
نروژی klamre, sette i parentes
باسکی klamra, parentesi batean jarri
صربی staviti u zagrade, ugraditi
مقدونی вметнување, забележување
اسلوونیایی okviriti, vstaviti v oklepaj
اسلواکی uzavrieť, uzavrieť do zátvoriek, vložiť do zátvoriek
بوسنیایی staviti u zagrade, uključiti
کرواتی okviriti, staviti u zagrade, ugraditi
اوکراینی в дужках, включити в дужки
بلغاری включвам в скоби
بلاروسی заключыць у дужкі, закругліць
عبریלסמן، סוגריים
عربیوضع بين قوسين، إدراج، تضمين
فارسیدر پرانتز قرار دادن، در پرانتز گذاشتن
اردوقوسین، قوسین میں رکھنا

einklammern in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های einklammern

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 6169705

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 1208524

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: einklammern