جملاتی با فعل durchpassen 〈مجهول فرایندی〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل durchpassen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی durchpassen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل durchpassen در دسترس هستند.
زمان حال
-
Das Tor ist zu schmal, da
passt
das Auto nichtdurch
.
The door is too narrow, the car cannot pass through.
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه durchpassen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه durchpassen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه durchpassen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه durchpassen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه durchpassen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه durchpassen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه durchpassen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل durchpassen
-
Das Tor ist zu schmal, da
passt
das Auto nichtdurch
.
The door is too narrow, the car cannot pass through.
جدول افعال
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل durchpassen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری مجهول فرایندی برای فعل durchpassen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای durchpassen آلمانی
-
durchpassen
fit through, pass through
пройти, пролезть
caber, encajar, pasar
passer objet, passer
geçmek, sığmak
caber, passar
adattarsi, passare attraverso
se potrivi, se strecura
átfér, bejut
przechodzić, przepasować
χωράω
passen
procházet, projít
passa genom, passera igenom
passere igennem
合う, 通り抜ける
encaixar, passar
mahtua läpi
passere gjennom
pasatu
proći, proći kroz otvor
поминува, поминување
pasti skozi, pripraviti se
pasovať, prejsť
prolaziti, proći
prolaziti, proći
пройти, пролізти
попадам, преминавам
прапускаць, праходзіць
להתאים، לעבור
يمر، يتناسب
عبور کردن
گزرنا، پاس ہونا
durchpassen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای durchpassenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل