جملاتی با فعل durchblasen 〈جمله وابسته〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل durchblasen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی durchblasen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل durchblasen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه durchblasen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه durchblasen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه durchblasen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه durchblasen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه durchblasen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه durchblasen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه durchblasen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل durchblasen
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل durchblasen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل durchblasen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای durchblasen آلمانی
-
durchblasen
blow through, cleanse, purge, sparge
продувание, продувать
filtrar, purificar, soplar
purger, souffler
temizlemek, üflemek
permeabilizar, soprar, ventilar
pulire, soffiare
aer, curățare
átfújni, átjárni
przewiewać, przepuszczać powietrze, przewiać
διείσδυση, καθαρισμός
doorblazen, reinigen
profouknout, vyčistit
blåsa igenom, genomblåsa
blæse igennem, blæse ud
吹き抜ける, 浸透する, 通過する
bufar, netejar
puhaltaa läpi, puhdistaa
blåse gjennom, puste ut
garbitu, haizea iragazi
proći, pročišćavati
дување, чистење
napihati, prečistiti
prefúknuť, vyčistiť
pročišćavanje, puhanje
propuštati, pročišćavati
продування, продути
издухвам, продухвам
прадуваць, прачыстка
meniup lewat udara, meniup melalui udara
thổi bằng không khí
havo bilan tozalash, havo orqali yuvish
हवा से फूँकर साफ़ करना, हवा से साफ़ करना
用空气吹净, 用空气吹过
เป่าลมผ่าน
공기로 청소하다, 공기로 통과시키다
havayla keçmək
হাওয়ায় ফুঁকে পরিষ্কার করা
हवेतून स्वच्छ करणे
हावाबाट सफा गर्नु
pūst cauri ar gaisu
காற்றால் ஊதுவது
õhuga läbi puhuda
לנקות، לנשוף
تطهير، نفخ
عبور، نفوذ
صاف کرنا، ہوا پھونکنا
durchblasen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای durchblasen- Luft durch etwas hindurchblasen, reinigen oder durchdringen
- blasend durchdringen, entlüften, ventilieren, auslüften
معانی مترادفها
قواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل