جملاتی با فعل umkippen (hat) 〈جمله پرسشی〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل umkippen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی umkippen (hat) به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل umkippen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه umkippen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه umkippen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه umkippen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه umkippen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه umkippen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه umkippen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه umkippen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل umkippen (hat)
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل umkippen (hat)
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل umkippen (hat)
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای umkippen (hat) آلمانی
-
umkippen (hat)
overturn, tip over, cant over, capsize, fall over, overbalance, tip over into, turn
опрокидывать, опрокидываться, опрокинуть, опрокинуться, перевернуться, перевёртываться, падение
tumbar, volcar, derribar, verter, caer
renverser, faire basculer, faire tomber
devirmek, düşürmek
virar, deitar ao chão, entornar, derrubar, tombar
capovolgere, rovesciare, ribaltare
răsturna, înclina
felfordít, eldőlni, felbillenteni, felborítani
przewrócić, przewracać, wywrócić, wywracać, upaść
αναποδογυρίζω, αναποδογύρισμα, ανατροπή
omgooien, omkeren, omkiepen, omvallen
převrhávat, převrhávathnout, převrhnout, převrátit, sklopit
backa, bli sur, dö, stjälpa, svimma, välta, ändra sig, kasta omkull
vælte, blive sur, foretage en kovending, tippe over, vippe om, kaste omkuld
ひっくり返す, ひっくり返る, 倒れる
volcar, caure
kaatuminen, kaataa
velte, kaste om, kaste omkull
bota, erori, erortzea, erortzi
srušiti, prevrnuti
пад, падне, превртување, сруши
podreti, prevrniti, prevrniti se
prevrhnúť, prevrátiť, spadnúť
srušiti, prevrnuti
srušiti, prevrnuti
перевернути, звалити, падати
свалям, превръщам
зваліцца, упасці
להפיל
قلب، إسقاط، انقلاب، سقوط
افتادن، سرنگون کردن، سرنگونی
پھینکنا، گرنا
umkippen (hat) in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای umkippen (hat)قواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل