جملاتی با فعل davonziehen

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل davonziehen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی davonziehen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل davonziehen در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل davonziehen


  • Er nahm sein Bündel und zog davon . 
    انگلیسی He took his bundle and left.
  • Sie flüsterte ihm, auf Zehenspitzen stehend, irgendwas ins Ohr und zog dann davon . 
    انگلیسی She stood on tip-toe and whispered something in his ear, and then went away.

 جدول افعال

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل davonziehen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری معلوم برای فعل davonziehen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های davonziehen آلمانی


آلمانی davonziehen
انگلیسی pull away, leave, move off, move on, race away, romp away, wander off, gain ground
روسی уходить, отделиться от команды, отделяться от команды, оторваться, отрываться, побежать, поплыть, уезжать
اسپانیایی marcharse, partir, sacar ventaja, alejarse, irse, tomar ventaja
فرانسوی prendre de l'avance, continuer son chemin, partir, s'éloigner
ترکی uzaklaşmak, gitmek, önde olmak
پرتغالی afastar-se, ganhar vantagem, sair
ایتالیایی allontanarsi, allontanarsene, dare un distacco, fare una fuga, partire, andarsene, prendere vantaggio
رومانی pleca, se îndepărta, câștiga avans
مجاری elmegy, eltávolodik, előnyre tesz szert
لهستانی oddalać się, oddalić się, uzyskiwać przewagę, wychodzić
یونانی απομακρύνομαι, φεύγω, κερδίζω πλεονέκτημα
هلندی afnemen, voorsprong, weggaan
چکی odcházet, vzdálit se, získat náskok
سوئدی avlägsna sig, gå bort, vinna försprång
دانمارکی fjerne sig, gå væk, vinde forspring
ژاپنی 先行する, 去る, 離れる
کاتالان allunyar-se, avantatge, marxar
فنلاندی edellä, etääntyä, poistua
نروژی fjerne seg, gå bort, vinne forsprang
باسکی abantaila irabaztea, joatea, urruntzea
صربی napredovati, odlaziti, pobeći
مقدونی заминување, оддалечување, предност
اسلوونیایی oditi, pridobiti prednost, umakniti se
اسلواکی odísť, vzďaľovať sa, získať náskok
بوسنیایی napredovanje, odlazak, povlačenje
کرواتی dobiti prednost, odmaknuti se, otići
اوکراینی віддалятися, йти геть, отримувати перевагу
بلغاری напускам, отдалечавам се, печеля предимство
بلاروسی аддаляцца, адправіцца, выйграць
عبریלהתרחק، לזכות ביתרון، לצאת
عربیيغادر، يبتعد، يحقق تقدم
فارسیرفتن، دور شدن، پیشی گرفتن
اردوچلے جانا، آگے بڑھنا، دور جانا

davonziehen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های davonziehen

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 4606778

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 85779

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: davonziehen