صرف اسم آلمانی Array با جمع و حرف تعریف

صرف اسم Array (آرایه, چیدمان) در حالت مفرد اضافه Arrays و در حالت جمع فاعلی Arrays است. اسم Array با پسوندهای صرف قوی s/s صرف می‌شود. جنس دستوری Array خنثی است و حرف تعریف آن "das" می‌باشد. اسم همچنین می‌تواند با جنسیت و حرف تعریف دیگری به کار رود. در اینجا نه تنها می‌توانید Array را صرف کنید، بلکه تمام اسامی آلمانی را نیز. این اسم بخشی از واژگان گواهینامه آلمانی یا سطح C2 است. نظرات ☆

خنثی

Array, das

مذکر

Array, der

C2 · اسم · خنثی · منظم · -s, -s

das Array

Arrays · Arrays

پایانه‌ها s/s کوتاه شدن پسوند ملکی به 's' حالت جمع داتیو بدون افزودن 'n'

array, arrangement, collection, configuration, data type, layout

[Computer] Anordnung von gleichartigen Elementen in einer festgelegten Art und Weise; Datentyp, der mehrere Werte verwahrt; Datenfeld, Feld, Reihung

» Zweidimensionale Arrays sind in einigen Programmiersprachen nur als Arrays von Arrays realisierbar. Two-dimensional arrays can only be implemented as arrays of arrays in some programming languages.

Werbung ausblenden

صرف Array در مفرد و جمع در همه حالت‌ها

مفرد

فاعل	das	Array
مضاف‌الیه	des	Arrays
داتیو	dem	Array
مفعولی	das	Array

جمع

فاعل	die	Arrays
مضاف‌الیه	der	Arrays
داتیو	den	Arrays
مفعولی	die	Arrays

معانی PDF

مثال‌ها

جملات نمونه برای Array

Zweidimensionale Arrays sind in einigen Programmiersprachen nur als Arrays von Arrays realisierbar.
Two-dimensional arrays can only be implemented as arrays of arrays in some programming languages.
Das Array aus halbleitenden Nanosäulen auf einer Metalloberfläche absorbiert fast das gesamte auftreffende Licht.
The array of semiconductor nanoscale pillars on a metal surface absorbs almost all of the incident light.

مثال‌ها

ترجمه‌ها

ترجمه‌های Array آلمانی

Array

array, arrangement, collection, configuration, data type, layout

массив, анте́нная решётка, ма́трица, ма́тричная ИС

Anordnung, Array, Ordnung

circuit prétraité, Anordnung, Datenstruktur, Ordnung, Wertetyp

dizi, sıralama

Anordnung, Arranjo, Array

array, matrice, vettore, Anordnung, Array

aranjare, array, dispunere

tömb, elrendezés, lista, sorrend

tablica, aranżacja, array, układ

διάταξη, πίνακας

array, indeling, opstelling

datový typ, uspořádání

array, ordning, uppställning

array, opstilling, rækkefølge

配列, 配置

array

asettelu, järjestys, lista, taulukko

array, ordning, rekkefølge

array, lerro, multzo

niz

многутип, редослед

niz

pole, rozloženie, usporiadanie

niz, raspored

niz

масив, послідовність, розташування

массив, подредба

аранжырванне, масіў

מערך، סידור

ترتيب، نوع البيانات

آرایه، چیدمان

ترتیب، نظام، ڈیٹا ٹائپ

Array in dict.cc

ترجمه‌ها

همکاری کنید

به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.

ورود

همه قهرمانان

معانی

معانی و مترادف‌های Array

[Computer] Anordnung von gleichartigen Elementen in einer festgelegten Art und Weise, Datentyp, der mehrere Werte verwahrt, Datenfeld, Feld, Reihung
[Computer] Anordnung von gleichartigen Elementen in einer festgelegten Art und Weise, Datentyp, der mehrere Werte verwahrt, Datenfeld, Feld, Reihung

Array in openthesaurus.de

معانی مترادف‌ها

فرهنگ‌ها

همه فرهنگ‌های لغت ترجمه

صورت‌های صرف Array

خلاصه‌ای از همه حالت‌های صرف اسم Array در تمام حالت‌ها

صرف Array به صورت جدولی با تمام حالت‌ها در مفرد و جمع و در هر چهار حالت: فاعلی (حالت اول)، ملکی (حالت دوم)، مفعولی غیرمستقیم (حالت سوم) و مفعولی مستقیم (حالت چهارم) نمایش داده شده است. این جدول به عنوان راهنمایی برای تکالیف، امتحانات، آموزش زبان آلمانی در مدرسه، یادگیری آلمانی به عنوان زبان خارجی یا دوم و آموزش بزرگسالان مفید است. صرف صحیح کلمه Array برای زبان‌آموزان آلمانی بسیار مهم است. اطلاعات بیشتر را می‌توانید در ویکی‌واژه Array و Array در دودن بیابید.

صرف اسامی Array

	مفرد	جمع
فاعل	das Array	die Arrays
مضاف‌الیه	des Arrays	der Arrays
داتیو	dem Array	den Arrays
مفعولی	das Array	die Arrays

صرف اسامی Array

مفرد: das Array, des Arrays, dem Array, das Array
جمع: die Arrays, der Arrays, den Arrays, die Arrays