صرف حرف تعریف آلمانی sein با جمع و جنس

صرف حرف تعریف sein در حالت مفرد اضافی seines و در حالت جمع فاعلی seine است. این یک ضمیر است که به عنوان صفت ملکی استفاده می‌شود. صفت‌های زیر به‌صورت مختلط صرف می‌شوند. در اینجا نه تنها می‌توانید sein را صرف کنید، بلکه همه حروف تعریف آلمانی را نیز. نظرات

فعل
sein
اسم
Sein, das
حرف تعریف
sein
ضمیر
seiner

A1 · حرف تعریف · قوی

sein

seines · seine

امکان حذف e در حالت فاعلی و مفعولی   حالت اضافه قوی   همچنین در ترکیب با سایر حروف تعریف   مذکر و خنثی گاهی بدون پسوند هستند  

انگلیسی his, its, of the mentioned person or thing

/zaɪn/ · /ˈzaɪ.nəs/ · /ˈzaɪ.nə/

zu der genannten Person oder Sache gehörig; der genannten Person oder Sache gehörend

» Sein Pulli ist lila. انگلیسی His sweater is purple.

صرف حرف تعریف sein در مفرد و جمع در همه حالت‌ها

مذکر

فاعل sein
مضاف‌الیه seines
داتیو seinem
مفعولی seinen

مونث

فاعل seine
مضاف‌الیه seiner
داتیو seiner
مفعولی seine

خنثی

فاعل sein
مضاف‌الیه seines
داتیو seinem
مفعولی sein

جمع

فاعل seine
مضاف‌الیه seiner
داتیو seinen
مفعولی seine

PDF

مثال‌ها

جملات نمونه برای sein


  • Sein Pulli ist lila. 
    انگلیسی His sweater is purple.
  • Sein Haus liegt dort rechts. 
    انگلیسی His house is there on the right.
  • Jeder von uns hat sein Hobby. 
    انگلیسی Each of us has his hobby.
  • Jeder von uns hat sein eigenes Hobby. 
    انگلیسی Each of us has his own hobby.
  • Er hat sein eigenes Büro in der Stadt. 
    انگلیسی He has his office in town.
  • Sein Finger blutet. 
    انگلیسی His finger bleeds.
  • Sein Gesicht spricht Bände. 
    انگلیسی His face speaks volumes.

مثال‌ها

ترجمه‌ها

ترجمه‌های sein آلمانی


آلمانی sein
انگلیسی his, its, of the mentioned person or thing
روسی его, ее, свой
اسپانیایی su, propio
فرانسوی sa, ses, de, du, son
ترکی onun, ait
پرتغالی seu, sua, dele, próprio
ایتالیایی di lui, di lei, suo, di quella persona o cosa, sua
رومانی a, al
مجاری az, az említett személy vagy dolog sajátja, az említett személyhez vagy dologhoz tartozó
لهستانی jej, jego, tego
یونانی της, του
هلندی zijn, eigen, van
چکی její, jeho, toho
سوئدی det, den, dess, hans, hennes
دانمارکی denne, dens
ژاپنی の, あの, その, 彼の
کاتالان seva, d'aquesta persona o cosa, el seu, seu
فنلاندی sen, hänen, omaa
نروژی denne, det, til den nevnte personen eller tingen
باسکی gauza, horren, horri, pertsona
صربی njena, njeno, njegov, његов
مقدونی нејзин, наведената личност или работа, негов, нејзините, нивни
اسلوونیایی lastnost, njegov, njen, njena, njeno
اسلواکی jej, jeho
بوسنیایی njena, njeno, njegov, njihov
کرواتی njen, njegov, njihov
اوکراینی її, власний, його
بلغاری нейн, негов, собствен
بلاروسی яе, яго
اندونزیایی miliknya, nya
ویتنامی của nó, của anh ấy
ازبکی uning
هندی उसका
چینی 它的, 他的
تایلندی ของมัน, ของเขา
کره‌ای 그것의, 그의
آذربایجانی onun
گرجی მისი
بنگالی তার
آلبانیایی i tij
مراتی त्याचे, त्याचा
نپالی उसको
تلگو దాని, అతని
لتونیایی tā, viņa
تامیلی அதன், அவனின், அவனுடைய
استونیایی selle, tema
ارمنی նրա
کردی wê, wî
عبریשייך
عربیخاص، خاص به، له، لها
فارسیآن، او، خاص
اردواس کا، کا، کی، کی چیز، یہ

sein in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های sein

  • zu der genannten Person oder Sache gehörig, der genannten Person oder Sache gehörend

sein in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

فرهنگ‌ها

همه فرهنگ‌های لغت ترجمه


اول آلمانی
اولین ترجمه
آلمانی - انگلیسی
آلمانی - روسی
آلمانی - اسپانیایی
آلمانی - فرانسوی
آلمانی - ترکی
آلمانی - پرتغالی
آلمانی - ایتالیایی
آلمانی - رومانی
آلمانی - مجاری
آلمانی - لهستانی
آلمانی - یونانی
آلمانی - هلندی
آلمانی - چکی
آلمانی - سوئدی
آلمانی - دانمارکی
آلمانی - ژاپنی
آلمانی - کاتالان
آلمانی - فنلاندی
آلمانی - عبری
آلمانی - نروژی
آلمانی - باسکی
آلمانی - صربی
آلمانی - مقدونی
آلمانی - اسلوونیایی
آلمانی - اسلواکی
آلمانی - بوسنیایی
آلمانی - کرواتی
آلمانی - اوکراینی
آلمانی - بلغاری
آلمانی - بلاروسی
آلمانی - عربی
آلمانی - فارسی
آلمانی - اردو
آلمانی - اندونزیایی
آلمانی - ویتنامی
آلمانی - ازبکی
آلمانی - هندی
آلمانی - چینی
آلمانی - تایلندی
آلمانی - کره‌ای
آلمانی - آذربایجانی
آلمانی - گرجی
آلمانی - بنگالی
آلمانی - آلبانیایی
آلمانی - مراتی
آلمانی - نپالی
آلمانی - تلگو
آلمانی - لتونیایی
آلمانی - تامیلی
آلمانی - استونیایی
آلمانی - ارمنی
آلمانی - کردی

صورت‌های صرف sein

خلاصه‌ای از تمام صورت‌های صرفی حرف تعریف sein در همه حالت‌ها


صرف حرف تعریف sein به صورت جدول آنلاین در تمام حالت‌ها: مفرد، جمع و در هر چهار حالت: فاعلی (حالت اول)، اضافی (حالت دوم)، مفعولی غیرمستقیم (حالت سوم)، و مفعولی مستقیم (حالت چهارم) نمایش داده می‌شود. شکل‌ها به صورت جدول واضح ارائه شده‌اند. صرف یا تغییر حرف تعریف sein یا کلمه جنسیت یا همراه sein به عنوان کمکی برای تکالیف، امتحانات، آزمون‌ها، آموزش زبان آلمانی در مدرسه، یادگیری آلمانی، تحصیل، آلمانی به عنوان زبان خارجی (DaF)، آلمانی به عنوان زبان دوم (DaZ) و آموزش بزرگسالان است. به ویژه برای زبان‌آموزان آلمانی، صرف صحیح کلمه sein بسیار مهم است. اطلاعات بیشتر را می‌توانید در ویکی‌واژه sein و sein در دودن بیابید.

مقاله صرف sein

مذکر مونث خنثی جمع
فاعل sein seine sein seine
مضاف‌الیه seines seiner seines seiner
داتیو seinem seiner seinem seinen
مفعولی seine seine seine seine

مقاله صرف sein

  • مذکر: sein, seines, seinem, seinen
  • مونث: seine, seiner, seiner, seine
  • خنثی: sein, seines, seinem, sein
  • جمع: seine, seiner, seinen, seine

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 892

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 3207

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 8990513, 2369661, 1415657, 8699072, 782834, 765649