وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) فعل آلمانی zerbröckeln (ist) 〈جمله وابسته〉
صرف zerbröckeln در وجه التمنی (سبژونکتیو) گذشته ناقص وجه احتمال معلوم: ... ich zerbröckelte, ... du zerbröckeltest, ... er zerbröckelte, ... wir zerbröckelten, ... ihr zerbröckeltet, ... sie zerbröckelten.ساخت این صورتها مطابق با برخی قواعد دستوری است. همچنین الزامات صرف صورتهای ساده فعل zerbröckeln در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) رعایت میشود. نظرات ☆
haben
sein
منظم · sein · جدانشدنی
وجه التمنی دوم (Konjunktiv II)
... | ich | zerbröckelte |
... | du | zerbröckeltest |
... | er | zerbröckelte |
... | wir | zerbröckelten |
... | ihr | zerbröckeltet |
... | sie | zerbröckelten |
جدول افعال قواعد صرف
- ساخت زمان حال از zerbröckeln
- ساخت گذشته ناقص از zerbröckeln
- ساخت امری از zerbröckeln
- ساخت وجه التمنی I (Konjunktiv I) از zerbröckeln
- ساخت وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) از zerbröckeln
- ساخت مصدر از zerbröckeln
- ساخت وجه وصفی از zerbröckeln
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
قوانین بیشتر برای صرف فعل zerbröckeln
- چگونه zerbröckeln را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه zerbröckeln را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه zerbröckeln را در امری صرف میکنید؟
- چگونه zerbröckeln را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه zerbröckeln را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه zerbröckeln را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه zerbröckeln را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
ترجمهها
ترجمههای zerbröckeln (ist) آلمانی
-
zerbröckeln (ist)
crumble, break apart, crumble away
измельчать, измельчить, искрошить, искрошиться, крошить, крошиться, мельчить, разваливаться
desintegrarse, desmenuzarse, desmoronarse, despedazarse, fragmentarse
s'effriter, se désagréger, se fissurer
dağılmak, çatlamak
desmoronar, desintegrar, quebrar
sgretolarsi, frantumarsi, sbriciolarsi
se crăpa, se destrăma
repedezik, törik
kruszeć, łamać się
καταρρέω, σπάζω
afbrokkelen, verbrokkelen
drolit se, rozpadat se
brista, smula
brække, smuldre
割れる, 崩れる
desfer-se, esmicolar-se
hajoaminen, murtua
knekke, smuldre
hautsitu, hautsitzea
pucati, raspadati se
крушење, распаѓање
drobljenje, razpasti
rozpadnúť sa, roztrhnúť sa
pucati, raspasti se
pucati, raspadati se
кришитися, розпадатися
разпад, разпадане
разбівацца, разваліцца
runtuh
bở vụn, nứt nẻ
parchalanmoq, uvalanmoq
टूटना
崩解, 碎裂
แตกยุ่ย, แตกร้าว
무너지다, 부서지다
ufalanmaq, çatlarmaq
დაბზარვა, დამსხვრევა
চূর্ণ হওয়া
plasaritem, thërrmohem
चुरमुरणे, भेगा पडणे
चिरा पर्नु, टुक्रिनु
చూరచూర కావడం, పగుళ్లు పడటం
drupēt, saplaisāt
நொறுங்கு, பிளவு படு
murustama
ճաքել, քայքայվել
têkçûn
להתמוטט، להתפורר
تفتت، تكسير
تکه تکه شدن، پاشیدن
ٹوٹنا، چٹخنا
zerbröckeln (ist) in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
صورتهای فعلی در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) از zerbröckeln (ist)
فعل zerbröckeln (ist) به طور کامل در همه اشخاص و شمارها در وجه التمنی (سبژونکتیو) گذشته ناقص صرف شده است
وجه التمنی (سبژونکتیو) گذشته ناقصوجه احتمال
- ... ich zerbröckelte (شخص اولمفرد)
- ... du zerbröckeltest (شخص دوممفرد)
- ... er zerbröckelte (شخص سوممفرد)
- ... wir zerbröckelten (شخص اولجمع)
- ... ihr zerbröckeltet (شخص دومجمع)
- ... sie zerbröckelten (شخص سومجمع)