جملاتی با فعل zusteuern
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل zusteuern. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی zusteuern به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل zusteuern در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه zusteuern را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه zusteuern را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه zusteuern را در امری صرف میکنید؟
- چگونه zusteuern را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه zusteuern را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه zusteuern را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه zusteuern را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل zusteuern
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل zusteuern
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل zusteuern
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای zusteuern آلمانی
-
zusteuern
contribute, head towards, add, aim, steer
внести свой вклад, внести свою долю, вносить свой вклад, вносить свою долю, держать курс, направлять, добавлять, устремляться
contribuir, apuntar, añadir, dirigir
ajouter, diriger, viser
katkıda bulunmak, hedefe yönelmek, yönelmek
adicionar, contribuir, dirigir, orientar
dirigere, dare, dirigere verso, mettere, portare verso, aggiungere, contribuire, orientare
contribui, direcționa, îndrepta
célzottan haladni, hozzáad
kierować, skierować, dodać coś, kierować się, zmierzać
κατευθύνω, στοχεύω, συνεισφορά
bijdragen, richten, sturen, toevoegen
směřovat, cílit, přidat
bidra, rätta in sig mot, styra mot, tillskott
bidrage, henvende sig mod, sigte mod
加える, 向かう, 目指す
afegir, dirigir, orientar
kohdistaa, lisätä, suuntautua
rettet mot, styre mot, tilføre
gehitu, helburu
dodati, usmeravanje, usmeriti
додавам, упатувам, цел
ciljati, dodati, usmeriti
mieriť, pridať, smerovať
dodati, usmjeravanje, usmjeriti
ciljati, dodati, usmjeriti
направляти, додавати, підводити
добавям, насочвам се, стремя се
дадаць, накіроўвацца
להוסיף، להתמקד، לכוון
إضافة، الانطلاق نحو هدف، توجيه
اضافه کردن، هدایت کردن به سمت هدف
شامل کرنا، ہدف کی طرف بڑھنا، ہدف کی طرف جانا
zusteuern in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای zusteuernقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل