جملاتی با فعل zerstäuben (hat) ⟨مجهول حالتی⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل zerstäuben. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی zerstäuben (hat) به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل zerstäuben در دسترس هستند.

haben
zerstäubt sein
sein
zerstäubt sein

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول حالتی برای فعل zerstäuben (hat)

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول حالتی برای فعل zerstäuben (hat)

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول حالتی برای فعل zerstäuben (hat)

ترجمه‌ها

ترجمه‌های zerstäuben (hat) آلمانی


آلمانی zerstäuben (hat)
انگلیسی spray, atomize, atomise, disperse, nebulise, nebulize, pulverise, pulverize
روسی распылять, разбрызгивать, пульверизировать, разбрызгать, распылить
اسپانیایی atomizar, pulverizar, vaporizar
فرانسوی atomiser, pulvériser, vaporiser, nébuliser
ترکی püskürtmek, dağıtmak, sıkmak
پرتغالی atomizar, borrifar, nebulizar, pulverizar
ایتالیایی atomizzare, nebulizzare, polverizzare, spolverizzare, spruzzare, vaporizzare
رومانی atomiza, pulveriza
مجاری porlaszt
لهستانی rozpylać, atomizować, rozpylić, spryskiwać
یونانی διασπορά, ψεκάζω, ψεκασμός
هلندی spuiten, vernevelen, verstuiven
چکی rozprášit, rozptýlit
سوئدی finfördela, fördela, spraya, spreja
دانمارکی forstøve, spraye
ژاپنی 噴霧, 霧化
کاتالان atomitzar, nebulitzar
فنلاندی höyryttää, sumuttaa
نروژی forstøve, spraye
باسکی dispertsio
صربی raspršavanje, raspršiti
مقدونی распрскува, распрскување
اسلوونیایی razprševati, razpršiti
اسلواکی rozprášiť, rozptýliť
بوسنیایی raspršiti, raspršivanje
کرواتی raspršiti, raspršivanje
اوکراینی розпорошувати
بلغاری разпръсквам, разпръскване
بلاروسی распыляць
اندونزیایی semprotkan
ویتنامی phun sương
ازبکی purkamoq
هندی स्प्रे करना
چینی 喷洒
تایلندی ฉีดพ่น
کره‌ای 분사하다
آذربایجانی püskürtmək
گرجی სპრეი გაკეთება
بنگالی স্প্রে করা
آلبانیایی spërkat
مراتی फवारणे
نپالی स्प्रे गर्नु
تلگو స్ప్రే చేయడం
لتونیایی izsmidzināt
تامیلی ஸ்ப்ரே செய்யுதல்
استونیایی pihustada
ارمنی սփրեյ անել
کردی sprey kirin
عبریרסס
عربیبخ، رذاذ، رش
فارسیغبار کردن، پودر کردن
اردوبکھیرنا، چھڑکنا

zerstäuben (hat) in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های zerstäuben (hat)

  • [Wissenschaft] mit Druck durch eine feine Düse pressen, so dass sie sich in winzigen Tröpfchen verteilt, sprayen, sprühen, versprühen
  • verdunsten, vaporisieren, verdampfen

zerstäuben (hat) in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: zerstäuben

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 78607