جملاتی با فعل wegschubsen 〈مجهول حالتی〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل wegschubsen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی wegschubsen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل wegschubsen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
Als Tom versuchte die Katze mit dem Fuß
wegzuschubsen
, war Marias Reaktion ein heftiger Wutausbruch.
When Tom tried to push the cat away with his foot, Maria's reaction was a violent outburst of anger.
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه wegschubsen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه wegschubsen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه wegschubsen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه wegschubsen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه wegschubsen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه wegschubsen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه wegschubsen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری مجهول حالتی برای فعل wegschubsen
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی مجهول حالتی برای فعل wegschubsen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری مجهول حالتی برای فعل wegschubsen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای wegschubsen آلمانی
-
wegschubsen
shove away, push away, shove off
сталкивать, толкать, оттолкнуть, сбросить
empujar, desplazar
pousser, écarter
itmek, sürmek
afastar, empurrar
spingere via, allontanare, spingere
împinge, îndepărta
elmozdítani, lökni
popchnąć, zepchnąć
απομακρύνω, σπρώχνω
wegduwen, duwen
odstrčit, shodit
knuffa bort, skuffa bort
skubbe væk
押し出す, 突き飛ばす
apartat, empenyer
pois työntäminen, työntää
dytt
bultzatu
gurnuti, odgurnuti
одгурнува, отфрла
odriniti, odrivanje
odstrčiť
gurnuti, odgurnuti
gurnuti, odgurnuti
відштовхнути
избутвам
адштурхнуць
דחיפה
إزاحة، دفع
هل دادن، پرت کردن
دھکا دینا، ہٹانا
wegschubsen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای wegschubsenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل