جملاتی با فعل wegblasen ⟨مجهول حالتی⟩ ⟨جمله وابسته⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل wegblasen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی wegblasen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل wegblasen در دسترس هستند.

زمان حال

-

گذشته ناقص

-

وجه التزامی I

-

حالت التبعیض دوم

-

امری

-

مصدر

  • Es ist unmöglich, Staub wegzublasen , ohne dass jemand zu husten anfängt. 
    انگلیسی It is impossible to blow away dust without someone starting to cough.
  • Starke Winde können unbefestigte Gegenstände wegblasen . 
    انگلیسی Strong winds can blow away unsecured items.

وجه وصفی

  • Meine Schwäche ist wie weggeblasen . 
    انگلیسی My weakness is as if it has vanished.
  • Der Wind hat die Plane weggeblasen . 
    انگلیسی The wind blew away the tarp.
  • Nach der Prüfung ist alles wie weggeblasen . 
    انگلیسی After the exam, everything is as if blown away.

 جدول افعال قوانین  معانی 

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول حالتی برای فعل wegblasen

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول حالتی برای فعل wegblasen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول حالتی برای فعل wegblasen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های wegblasen آلمانی


آلمانی wegblasen
انگلیسی blow away, blow off, puff away
روسی сдуть, вдуть, выдувать, сдувать, сдунуть
اسپانیایی soplar, despejar, expulsar, quitar soplando
فرانسوی chasser, souffler
ترکی savurmak, süpürmek, uçurmak, üflemek
پرتغالی soprar, afastar, expelir
ایتالیایی soffiare via, spazzare via
رومانی sufla, împinge
مجاری elfúj, elfújni
لهستانی zdmuchiwać, zdmuchnąć
یونانی διώχνω, σβήνω, σπρώχνω, φυσώ
هلندی wegblazen
چکی odfouknout
سوئدی blåsa bort
دانمارکی blæse bort, blæse væk
ژاپنی 吹き飛ばす
کاتالان bufar, esbufegar
فنلاندی puhaltaa pois
نروژی blåse bort
باسکی haizatu, haizez jo
صربی odduvati
مقدونی дува
اسلوونیایی odpihniti
اسلواکی odfúknuť
بوسنیایی odduvati
کرواتی oduvati
اوکراینی здувати, здути
بلغاری издухвам, отдухвам, отнасям
بلاروسی здуць
اندونزیایی tiup menjauh
ویتنامی thổi bay
ازبکی uchirib yuborish
هندی उड़ा देना
چینی 吹走
تایلندی พัดพาไป
کره‌ای 날리다
آذربایجانی uçurmaq, sovurmaq
گرجی აფრენა, გადაბერვა, გაფანტვა
بنگالی উড়িয়ে দেওয়া
آلبانیایی fluturoj, fryj tutje, shpërndaj
مراتی उडवून টाकणे
نپالی उडाउनु
تلگو ఊదిపారేయు, ఊదివేయు
لتونیایی izpūst prom
تامیلی ஊதி தள்ளு, ஊதி பறக்கவிடு, ஊதிவிடு
استونیایی ära puhuma
ارمنی քշել, թռցնել
کردی fîrandin, vefirandin
عبریלהעיף
عربیإبعاد، نفخ
فارسیپرتاب کردن، بزدن
اردواڑانا، بہانا، ہٹانا

wegblasen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های wegblasen

  • etwas durch blasen wegbewegen, fortblasen, fortblasen, wegpusten

wegblasen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 462404

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 6139084, 3036838, 10706924

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 134060, 462404