جملاتی با فعل untermischen 〈مجهول حالتی〉 〈جمله وابسته〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل untermischen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی untermischen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل untermischen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
Nun, wo die Zutaten
untermischt
sind, das Ganze kaltstellen.
Now, where the ingredients are mixed, chill the whole thing.
جدول افعال قوانین
- چگونه untermischen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه untermischen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه untermischen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه untermischen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه untermischen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه untermischen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه untermischen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری مجهول حالتی برای فعل untermischen
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی مجهول حالتی برای فعل untermischen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری مجهول حالتی برای فعل untermischen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای untermischen آلمانی
-
untermischen
blend, intermix, mix
смешивать
combinar, mezclar
mélanger
karıştırmak, mikslemek
combinar, misturar, misturar com
frammischiare, mescolare, unire
amesteca
összekever
zmieszać
αναμειγνύω
door elkaar mengen, dooreenmengen, vermengen, vermixen
smíchat, vmíchat
blanda, blandning
blande
混ぜる, 混合する
barrejar
sekoittaa
blande
elkartu, nahastea
pomešati
помешување
mešati
zmiešať
pomiješati
pomiješati
змішувати
смесвам
змяшаць
campurkan
trộn vào
aralashtirmoq
मिलाना
拌入
ผสมลงไป
섞어 넣다
qarışdırmaq
შერევა
মেশান
përziej
घालणे
मिलाउन
కలపించు
sajaukt
கலக்கு
sisse segama
խառնել
hevkirin
לערבב
خلط
مخلوط کردن
مخلوط کرنا، ملانا
untermischen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای untermischen- so hinzufügen, dass es zwischen, unter das gelangt, was es vorher schon gab
- zwei Bestandteile miteinander vermischen, so dass ein Gemenge aus beidem entsteht
- vermengen, panschen, vermischen, pantschen, vermixen, verschneiden
معانی مترادفها
قواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل