جملاتی با فعل überkleben ⟨مجهول حالتی⟩ ⟨جمله وابسته⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل überkleben. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی überkleben به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل überkleben در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول حالتی برای فعل überkleben


  • Ich überklebe das alte Preisschild mit dem neuen. 
    انگلیسی I cover the old price tag with the new one.

 جدول افعال

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول حالتی برای فعل überkleben

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول حالتی برای فعل überkleben

ترجمه‌ها

ترجمه‌های überkleben آلمانی


آلمانی überkleben
انگلیسی overlay, cover, cover up, mark, paste over
روسی заклеить, приклеить
اسپانیایی cubrir, tapar
فرانسوی recouvrir, coller
ترکی örtmek, üstüne yapıştırmak
پرتغالی sobrepor, encobrir, tapar
ایتالیایی incollare sopra, coprire
رومانی acoperi, lipi
مجاری ráragasztás, beragaszt
لهستانی przykryć, zakleić
یونانی επικαλύπτω
هلندی bedekken, overkleven
چکی překrýt, přelepit, přelepovat, přelepovatpit
سوئدی klistra över, övertäcka
دانمارکی overklæbe, overklistre
ژاپنی 覆う, 貼り付ける
کاتالان cobrir, tapar
فنلاندی liimata päälle, peittää
نروژی dekke over, overklebe
باسکی estali, itsatsi
صربی prekriti, zalepiti
مقدونی покривање
اسلوونیایی prekriti, prelepiti
اسلواکی prelepiť
بوسنیایی prekriti, zalijepiti
کرواتی preklopiti, prekriti, zalijepiti
اوکراینی наклеїти, покрити
بلغاری залепям, покривам
بلاروسی загарнуць, пакрываць, пакрыць
اندونزیایی menambal, menempelkan untuk menutupi
ویتنامی dán chồng lên, dán lên để che, dán đè lên
ازبکی ustidan yopishtirmoq, yopishtirib bekitmoq, yopishtirib qoplamoq
هندی चिपकाकर ढँकना, चिपकाकर ढकना
چینی 贴上覆盖, 贴上遮住
تایلندی ติดทับ, ติดปิด, แปะทับ
کره‌ای 붙여 가리다, 붙여 덮다
آذربایجانی yapışdırıb örtmək, üstündən yapışdırmaq, üstünü yapışdırıb örtmək
گرجی li ser yapıştırmak, აწებებით დაფარება
بنگالی আঠা দিয়ে ঢেকে দেওয়া, আঠা লাগিয়ে ঢেকে দেওয়া
آلبانیایی mbulon me ngjitje, ngjit sipër
مراتی चिटकवून झाकणे, चिपकवून झाकणे
نپالی चिपकाएर ढाक्ने, टाँसेर ढाक्नु
تلگو అంటించి కప్పడం, పైకి అంటించడం
لتونیایی aizlīmēt, pārklāt ar līmi, pārlīmēt
تامیلی ஒட்டி மறைக்க, ஒட்டிக்கொண்டு மறைக்குதல், ஒట్టి மூட
استونیایی peale kleepida, üle kleepima
ارمنی կպցնել ծածկել, կպցնելով ծածկել
کردی li ser yapıştırin, li serê de pêvekirin
عبریלהדביק، לכסות
عربیتغطية
فارسیپوشاندن
اردوچپکانا، ڈھانپنا

überkleben in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های überkleben

  • etwas verdecken, indem etwas anderes mit Kleister, Kleber darauf befestigt wird
  • etwas verdecken, indem etwas anderes mit Kleister, Kleber darauf befestigt wird

überkleben in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 1120125, 1120125

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 1120125