جملاتی با فعل soufflieren ⟨مجهول حالتی⟩ ⟨جمله وابسته⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل soufflieren. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی soufflieren به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل soufflieren در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول حالتی برای فعل soufflieren

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول حالتی برای فعل soufflieren

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول حالتی برای فعل soufflieren

ترجمه‌ها

ترجمه‌های soufflieren آلمانی


آلمانی soufflieren
انگلیسی prompt, feed, feed his lines, whisper
روسی подсказывать, суфлировать
اسپانیایی apuntar, murmurar, susurrar
فرانسوی chuchoter, souffler
ترکی fısıldamak, suflörlük yapmak, söylemek
پرتغالی sussurrar, sussurro
ایتالیایی mormorare, suggerire, sussurrare
رومانی șopti
مجاری súg, súgni
لهستانی być suflerem, podpowiadać, podpowiedzieć, szeptać
یونانی υποβάλλω, ψιθυρίζω
هلندی influisteren, fluisteren, souffleren, voorzeggen
چکی napovídat, napovídatvědět, šepnout
سوئدی sufflera, viska
دانمارکی hviske, sufflere
ژاپنی 耳打ち
کاتالان sussurrar
فنلاندی kuiskata
نروژی hviske
باسکی diskret esatea
صربی šapnuti
مقدونی шепот
اسلوونیایی šepetati
اسلواکی šepkať
بوسنیایی šapnuti
کرواتی šapnuti
اوکراینی підказувати
بلغاری нашепвам
بلاروسی шаптать
اندونزیایی berbisik
ویتنامی thì thầm
ازبکی ohista gaplashmoq
هندی फुसफुसाना
چینی 耳语
تایلندی กระซิบ
کره‌ای 속삭이다
آذربایجانی fısıldamaq
گرجی ჩურჩულვა
بنگالی ফিসফিস করা
آلبانیایی psherët
مراتی फुसफुसणे
نپالی फुसफुसाउनु
تلگو క్లుప్తంగా చెప్పు
لتونیایی čukstēt
تامیلی சும்மர்ந்து பேசு
استونیایی sosistada
ارمنی համրել
کردی fısıldamak
عبریללחוש
عربیهمس
فارسینجوای پنهانی
اردوسرگوشی کرنا

soufflieren in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های soufflieren

  • jemandem diskret etwas vorsagen
  • zuflüstern, (jemandem etwas) vorsagen, vorblasen, (jemandem etwas) einblasen

soufflieren in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 1195969

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 7579192

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 1195969

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: soufflieren