جملاتی با فعل hoppeln 〈مجهول حالتی〉 〈جمله وابسته〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل hoppeln. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی hoppeln به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل hoppeln در دسترس هستند.
زمان حال
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
Während meines Morgenspazierganges sah ich einen Hasen über die Straße
hoppeln
.
During my morning walk, I saw a rabbit hopping across the street.
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه hoppeln را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه hoppeln را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه hoppeln را در امری صرف میکنید؟
- چگونه hoppeln را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه hoppeln را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه hoppeln را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه hoppeln را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری مجهول حالتی برای فعل hoppeln
-
Der Hase
hoppelt
über die Wiese.
The hare hops over the meadow.
-
Schwarze Kaninchen
hoppeln
in den Himmel der träumenden Kaninchen.
Black rabbits hop into the sky of dreaming rabbits.
جدول افعال
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی مجهول حالتی برای فعل hoppeln
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری مجهول حالتی برای فعل hoppeln
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای hoppeln آلمانی
-
hoppeln
hop, bounce, hobble, lollop, scamper, scuttle
прыгать, скакать, подпрыгивать, подпрыгнуть, прыгнуть, скакнуть
brincar, saltar, corretear
bondir, sauter, faire des bonds, sautiller
hoplamak, hoplayarak gitmek, zıplamak
saltitar, ir aos saltinhos, pular, vir aos saltinhos
saltellare, saltare
săltăreț
pattogni, szökdécsel, ugrálni
kicać, kicnąć, podskakiwać, pokicać, skakać
πηδώ, χοροπηδώ
hobbelen, hoppelen, huppelen, huppen, schokken
hopkovat, hopsat, poskakovat, zahopkovat
hoppa, skutta
hoppe, springe
ぴょんぴょんする, 跳ねる
botar, saltar
hypätä, pomppia
hoppe
hasi
poskakivati, skakutati
скокање, скокотам
poskakovati, skakati
poskakovať, skákať
poskakivati, skakutati
poskakivati, skakutati
пригати, стрибати
подскачане, скачане
скакаць
melompat-lompat
nhảy nhót
sakrab yurmoq
फुदकना
蹦跳
กระโดดไป
깡총거리다, 깡충거리다
tullanmaq
ხტუნაობა
লাফাতে চলা
hidhem
फुदकणे
फुद्कनु
దూకుతూ వెళ్లు
lēkāt
குதித்து செல், தாவி செல்
hüpeldama
ցատկոտել
qefz kirin
קפיצה، קפיצות
قفز، وثب
جست و خیز کردن، پریدن
چھوٹے چھوٹے چھلانگیں
hoppeln in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای hoppeln- sich hüpfend in kleinen Sprüngen fortbewegen, hüpfen, jumpen, hopsen, springen
معانی مترادفها
قواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل