جملاتی با فعل ermüden (ist) ⟨مجهول حالتی⟩ ⟨جمله وابسته⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل ermüden. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی ermüden (ist) به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل ermüden در دسترس هستند.

sein
ermüdet sein
haben
ermüdet sein

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول حالتی برای فعل ermüden (ist)

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول حالتی برای فعل ermüden (ist)

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول حالتی برای فعل ermüden (ist)

ترجمه‌ها

ترجمه‌های ermüden (ist) آلمانی


آلمانی ermüden (ist)
انگلیسی tire, weary, fatigue
روسی уставать, устать, утомляться, утомиться, замучивать, замучить, измучивать, измучить
اسپانیایی cansar, fatigar
فرانسوی fatiguer, épuiser
ترکی bitkinlik, yorgunluk
پرتغالی afadigar, cansar, cansar-se, fatigar, ficar cansado
ایتالیایی affaticarsi, stancarsi, affaticare, faticare, spossarsi, stancare
رومانی obosi
مجاری elfárad, fáradt lesz
لهستانی zmęczyć się, znużyć się
یونانی εξαντλώ, κουράζομαι, κουράζω
هلندی moe, vermoeid
چکی unavit se, vyčerpat se
سوئدی bli trött, tröttna, avmattas
دانمارکی trætte, udmattede
ژاپنی 疲れさせる, 疲れる
کاتالان cansar-se, esgotar-se
فنلاندی uupunut, väsynyt
نروژی trett, utmatte
باسکی nekat, nekatuta
صربی postati umoran, umoriti se
مقدونی исцрпен, уморен
اسلوونیایی utrujen, zaspal
اسلواکی unaviť sa, vyčerpať sa
بوسنیایی iscrpljen, umoran, umoriti se
کرواتی postati umoran, umoran, umoriti se
اوکراینی втома, втомлюватися
بلغاری изтощавам се, уморявам се
بلاروسی змораны, стомлены
اندونزیایی lelah, mengantuk
ویتنامی buồn ngủ, mệt
ازبکی charchamoq, uyqusi kelmoq
هندی थकना, नींद आना
چینی 困, 累
تایلندی ง่วง, เหนื่อย
کره‌ای 졸리다, 피곤해지다
آذربایجانی yorulmaq, yuxusu gəlmək
گرجی ეძინება, იღლება
بنگالی ক্লান্ত হওয়া, ঘুম পাওয়া
آلبانیایی lodhem, përgjumem
مراتی झोप येणे, थकणे
نپالی थाक्नु, निद्रा लाग्नु
تلگو అలసిపోవు, నిద్ర రావు
لتونیایی nogurt
تامیلی சோர்வடைய, தூக்கம் வருதல்
استونیایی väsima
ارمنی հոգնել, քուն գալ
کردی xew hatin
عبریנרדם، עייף
عربیإرهاق، تعب
فارسیخسته شدن، خواب آلود شدن
اردوتھکنا، کمزور ہونا

ermüden (ist) in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های ermüden (ist)

  • müde, schläfrig machen, ermatten
  • müde, schläfrig werden
  • [Technik] müde machen, müde werden, müde werden, am Ende sein, kleinkriegen, (jemanden) anöden

ermüden (ist) in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 73959, 73959

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: ermüden

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 6582843