جملاتی با فعل erfrieren (ist) ⟨مجهول حالتی⟩ ⟨جمله وابسته⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل erfrieren. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی erfrieren (ist) به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل erfrieren در دسترس هستند.

sein
erfroren sein
بازگشتی, haben
erfroren sein

زمان حال

-

گذشته ناقص

-

وجه التزامی I

-

حالت التبعیض دوم

-

امری

-

مصدر

-

وجه وصفی

  • Tom ist erfroren . 
    انگلیسی Tom froze to death.
  • Der Hund war erfroren . 
    انگلیسی The dog was frozen to death.
  • In Polen sind mindestens zehn Menschen erfroren . 
    انگلیسی At least 10 people have died of the cold in Poland.
  • Bei seiner Wanderung durch die Berge wurde er von einem Blizzard überrascht und ist innerhalb kurzer Zeit erfroren . 
    انگلیسی During his hike through the mountains, he was surprised by a blizzard and froze to death in a short time.
  • Die Blütenknospen sind leider letzte Nacht erfroren . 
    انگلیسی Unfortunately, the flower buds froze last night.

 جدول افعال قوانین  معانی 

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول حالتی برای فعل erfrieren (ist)

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول حالتی برای فعل erfrieren (ist)

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول حالتی برای فعل erfrieren (ist)

ترجمه‌ها

ترجمه‌های erfrieren (ist) آلمانی


آلمانی erfrieren (ist)
انگلیسی freeze to death, freeze, die of exposure, frostbite, perish by cold
روسی замерзать, вымерзать, вымерзнуть, закоченевать, закоченеть, замёрзнуть, обмораживать себе, обморожение
اسپانیایی morir de frío, congelarse, congelar, helado, helarse
فرانسوی geler, mourir de froid, congeler
ترکی buz tutmak, donmak, soğuktan ölmek, donarak ölmek
پرتغالی morrer de frio, congelar, enregelar, gelar
ایتالیایی congelare, assiderare, bruciarsi, gelare, morire assiderato, morire di freddo
رومانی îngheța
مجاری fagyhalál, megfagy, megfagyni
لهستانی zamarznąć, przemarzać, umrzeć z zimna, zamarzać
یونانی παγίδα, παγίδευση, παγώνω
هلندی afsterven, bevriezen, door de kou sterven
چکی omrzliny, umrznout, zmrznout
سوئدی frysa, frysa ihjäl
دانمارکی fryse, fryse ihjel
ژاپنی 凍傷, 凍死
کاتالان congelar, fer mal, gelar-se, morir de fred, morir-se de fred
فنلاندی hypotermia, jäätyä
نروژی fryse, fryse ihjel
باسکی hotz, izotz, izozte
صربی smrzavanje, smrznuti, smrznuti se, umreti od hladnoće
مقدونی замрзнување
اسلوونیایی zamrzniti, zmrzniti
اسلواکی omrznúť, zmrznúť
بوسنیایی smrzavanje, smrznuti
کرواتی smrzavati, smrznuti, smrznuti se
اوکراینی замерзати, замерзнути, обмороження
بلغاری замръзнал, замръзване
بلاروسی замерзанне, замерзнуць
اندونزیایی mati karena beku, terkena radang dingin
ویتنامی bỏng lạnh, chết vì lạnh, tê cóng
ازبکی sovuq urmoq, sovuqdan o‘lmoq
هندی ठंड से मरना, शीतदंश होना
چینی 冻伤, 冻死
تایلندی ตายเพราะหนาว, หนาวกัด
کره‌ای 동상에 걸리다, 동상을 입다, 얼어 죽다
آذربایجانی donmaq, soyuqdan ölmək
گرجی გათოშვა, სიცივისგან მოკვდე
بنگالی ঠাণ্ডায় মারা, শীতদংশ হওয়া
آلبانیایی pësoj ngrirje, vdes nga të ftohti
مراتی तुषारदंश होणे, थंडीतून मरणे
نپالی चिसोले मर्नु, शीतदंश लाग्नु
تلگو చలితో చనిపోవడం, చలిదెబ్బ తగలడం
لتونیایی apsaldēties, apsalt, nomirt aukstumā
تامیلی குளிரால் இறப்பது, குளிர்க்கடிக்கு ஆளாகுதல்
استونیایی külma tõttu surema, ära külmetama
ارمنی սառելով մահանալ, ցրտահարվել
کردی ji zimistan mirin, qerisîn
عبریהקפאה، לקפוא، קפיאה
عربیتجمد، يتجمد
فارسیاز سرما مردن، سرد شدن، یخ زدن
اردوجمنا، جمود، سردی سے متاثر ہونا، سردی سے مرنا

erfrieren (ist) in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های erfrieren (ist)

  • durch Frost/Kälte seinen Tod finden, Körperteile durch Kälte verletzen oder absterben lassen
  • (den) Kältetod erleiden

erfrieren (ist) in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: erfrieren

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 549516

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 7636511, 10514298, 7997431

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 549516, 280248