جملاتی با فعل bedachen 〈مجهول حالتی〉 〈جمله وابسته〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل bedachen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی bedachen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل bedachen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه bedachen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه bedachen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه bedachen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه bedachen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه bedachen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه bedachen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه bedachen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری مجهول حالتی برای فعل bedachen
-
Wir entfernen und entsorgen Ihr altes Dach mit allem Drum und Dran und
bedachen
Ihr Haus samt Lattung, Pappe, Dämmung und Eindeckung neu.
We remove and dispose of your old roof with everything that comes with it and re-roof your house with battens, paper, insulation, and covering.
جدول افعال
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی مجهول حالتی برای فعل bedachen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری مجهول حالتی برای فعل bedachen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای bedachen آلمانی
-
bedachen
roof, cover, cover in, deck, put the roof on
кровля, покрытие
cubrir, techar, tejar
couvrir d'un toit, doter
çatıyla kaplamak
cobrir, tapar
dare un tetto
acoperiș
tetővel ellátni
dachować, pokrywać dachem, pokryć dachem
στεγάζω
bedekken, overdekken
pokrytí, střecha
förse med tak, lägga tak, takbelägga, taklägga, täcka med tak, täckning
tage, tække
屋根をつける
cobrir
kattaa, peittää
taklegge
estalkatuz
pokriti krovom
покривање
pokriti
pokryť strechou
pokriti
kroviti
покривати
покривам
пакрыць дахом
memasang atap, memberi atap
lợp mái, lợp mái nhà
tom qoplamoq, tom yopmoq
छत डालना, छत लगाना
加盖屋顶, 盖屋顶
มุงหลังคา
지붕을 씌우다, 지붕을 얹다
dam örtmək
გადახურვა
ছাদ দেওয়া, ছাদ লাগানো
mbuloj me çati, çatis
छप्पर घालणे, छप्पर बसवणे
छाना लगाउनु, छाना हाल्नु
పైకప్పు అమర్చడం, పైకప్పు వేయడం
apjumt
கூரை அமைத்தல், கூரை போடுதல்
katuse paigaldama, katusega katma
տանիք անել, տանիք դնել
ban danîn, ban kirin
לְכַסּוֹת
تغطية
سقف گذاشتن
چھت دینا
bedachen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای bedachenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل