جملاتی با فعل bedachen ⟨مجهول حالتی⟩ ⟨جمله وابسته⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل bedachen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی bedachen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل bedachen در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول حالتی برای فعل bedachen


  • Wir entfernen und entsorgen Ihr altes Dach mit allem Drum und Dran und bedachen Ihr Haus samt Lattung, Pappe, Dämmung und Eindeckung neu. 
    انگلیسی We remove and dispose of your old roof with everything that comes with it and re-roof your house with battens, paper, insulation, and covering.

 جدول افعال

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول حالتی برای فعل bedachen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول حالتی برای فعل bedachen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های bedachen آلمانی


آلمانی bedachen
انگلیسی roof, cover, cover in, deck, put the roof on
روسی кровля, покрытие
اسپانیایی cubrir, techar, tejar
فرانسوی couvrir d'un toit, doter
ترکی çatıyla kaplamak
پرتغالی cobrir, tapar
ایتالیایی dare un tetto
رومانی acoperiș
مجاری tetővel ellátni
لهستانی dachować, pokrywać dachem, pokryć dachem
یونانی στεγάζω
هلندی bedekken, overdekken
چکی pokrytí, střecha
سوئدی förse med tak, lägga tak, takbelägga, taklägga, täcka med tak, täckning
دانمارکی tage, tække
ژاپنی 屋根をつける
کاتالان cobrir
فنلاندی kattaa, peittää
نروژی taklegge
باسکی estalkatuz
صربی pokriti krovom
مقدونی покривање
اسلوونیایی pokriti
اسلواکی pokryť strechou
بوسنیایی pokriti
کرواتی kroviti
اوکراینی покривати
بلغاری покривам
بلاروسی пакрыць дахом
اندونزیایی memasang atap, memberi atap
ویتنامی lợp mái, lợp mái nhà
ازبکی tom qoplamoq, tom yopmoq
هندی छत डालना, छत लगाना
چینی 加盖屋顶, 盖屋顶
تایلندی มุงหลังคา
کره‌ای 지붕을 씌우다, 지붕을 얹다
آذربایجانی dam örtmək
گرجی გადახურვა
بنگالی ছাদ দেওয়া, ছাদ লাগানো
آلبانیایی mbuloj me çati, çatis
مراتی छप्पर घालणे, छप्पर बसवणे
نپالی छाना लगाउनु, छाना हाल्नु
تلگو పైకప్పు అమర్చడం, పైకప్పు వేయడం
لتونیایی apjumt
تامیلی கூரை அமைத்தல், கூரை போடுதல்
استونیایی katuse paigaldama, katusega katma
ارمنی տանիք անել, տանիք դնել
کردی ban danîn, ban kirin
عبریלְכַסּוֹת
عربیتغطية
فارسیسقف گذاشتن
اردوچھت دینا

bedachen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های bedachen

  • mit einem Dach versehen, überdachen

bedachen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 269129

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 269129