جملاتی با فعل aufkriegen 〈مجهول حالتی〉 〈جمله وابسته〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل aufkriegen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی aufkriegen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل aufkriegen در دسترس هستند.
زمان حال
-
Ich
kriege
die Tür nichtauf
.
I can't get the door open.
-
Du musst beide Riegel zurückschieben, damit du die Stalltür
aufkriegst
.
You have to push both bolts back to open the stable door.
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه aufkriegen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه aufkriegen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه aufkriegen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه aufkriegen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه aufkriegen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه aufkriegen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه aufkriegen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری مجهول حالتی برای فعل aufkriegen
-
Ich
kriege
die Tür nichtauf
.
I can't get the door open.
-
Du musst beide Riegel zurückschieben, damit du die Stalltür
aufkriegst
.
You have to push both bolts back to open the stable door.
جدول افعال
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی مجهول حالتی برای فعل aufkriegen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری مجهول حالتی برای فعل aufkriegen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای aufkriegen آلمانی
-
aufkriegen
get open, manage to undo, open, unseal
открывать, открыть, раскрыть
lograr abrir, desbloquear, abrir
arriver à ouvrir, débloquer, déverrouiller, ouvrir
açmak, kaldırmak
conseguir abrir, abrir
avere da fare, riuscire ad aprire, aprire, ottenere
deschide, obține
kinyit, megnyit
otworzyć, rozszerzyć, zdobyć
καταφέρνω να ανοίξω, ανοίγω, ξεκλειδώνω
kunnen openen, kunnen opeten, op krijgen, openkrijgen, open krijgen, openen, opengemaakt, opmaken
otevřít, dostávat, dostávatstat, rozbalit, získat
få upp, öppna, öppna upp
åbne, åbne op
引き出す, 開く, 開ける
aconseguir obrir, obertura, obrir
auki, avata, saada auki
få opp, åpne, åpne opp
irabazi, ireki, lortu, zabaldu
otvarati, otvoriti, otvoriti se
отворам, отворање, отвори, отворити
odpre, odpreti, priti do
otvoriť, rozopnúť, získať
dobiti, otvoriti
dobiti, otvoriti, otvoriti se
відкривати, відчиняти, відкрити, зняти
откривам, отварям
адкрыць, адчыніць
לפתוח، להשיג
فتح، فتح الباب
باز کردن، گشودن
کھولنا، کھول دینا
aufkriegen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای aufkriegenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل