جملاتی با فعل kraxeln ⟨مجهول حالتی⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل kraxeln. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی kraxeln به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل kraxeln در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول حالتی برای فعل kraxeln


  • Während Bernadette und Nicolas munter wie die Krabben über die Felsen kraxeln , sterbe ich zehntausend Tode. 
    انگلیسی While Bernadette and Nicolas are climbing over the rocks as lively as crabs, I am dying a thousand deaths.

 جدول افعال

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول حالتی برای فعل kraxeln

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول حالتی برای فعل kraxeln

ترجمه‌ها

ترجمه‌های kraxeln آلمانی


آلمانی kraxeln
انگلیسی climb, scramble, clamber up
روسی взбираться, карабкаться
اسپانیایی trepar, escalar
فرانسوی grimper, escalader
ترکی tırmanmak, zorlanarak çıkmak
پرتغالی escalar, subir, subir a, subir em, trepar a, trepar em
ایتالیایی arrampicarsi, scalare
رومانی se cățăra, se urca
مجاری felfelé mászni, mászni
لهستانی wspinać się, wspiąć się
یونانی αναρρίχηση, σκαρφάλωμα
هلندی klimmen, kruipen
چکی namáhavě lézt, namáhavě vylézt, vystupovat, vyškrábat se, škrábat se, šplhat
سوئدی klättra, krypa uppåt, mödosamt klättra
دانمارکی klatre
ژاپنی 登る, 這う
کاتالان escalar, pujar
فنلاندی kiipeillä, vaeltaa
نروژی klatre, kryp
باسکی eskalatu, mendian igotzea
صربی penjati se, uspinjati se
مقدونی преместување нагоре
اسلوونیایی plezati, vzpenjati se
اسلواکی šplhať
بوسنیایی penjati se, uspinjati se
کرواتی penjati se, uspinjati se
اوکراینی лізти, підніматися
بلغاری изкачвам се, катеря се
بلاروسی забірацца, паднімацца
اندونزیایی memanjat
ویتنامی leo lên
ازبکی ko'tarilmoq, qiyinlik bilan ko'tarilmoq
هندی चढ़ना
چینی 吃力地攀爬, 攀爬
تایلندی ปีนขึ้น
کره‌ای 기어오르다, 힘겹게 오르다
آذربایجانی tırmanmaq, yuxarıya dırmaşmaq
گرجی ასვლა
بنگالی চড়া
آلبانیایی ngjitem
مراتی कष्टपूर्वक चढ़णे, चढ़णे
نپالی चढ्न
تلگو ఎక్కడం, కష్టపడి ఎక్కడం
لتونیایی uzkāpties
تامیلی எழுந்து ஏறுதல்
استونیایی ronima, üles ronima
ارمنی բարձրանալ
کردی jorçûn, ketin ser
عبریלטפס
عربیتسلق
فارسیبالا رفتن
اردومشکل سے چڑھنا، چڑھنا

kraxeln in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های kraxeln

  • sich mühsam aufwärts bewegen, klettern, besteigen, steigen, erklettern, erklimmen

kraxeln in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 142186

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: kraxeln

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 142186