جملاتی با فعل kraxeln 〈مجهول حالتی〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل kraxeln. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی kraxeln به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل kraxeln در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه kraxeln را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه kraxeln را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه kraxeln را در امری صرف میکنید؟
- چگونه kraxeln را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه kraxeln را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه kraxeln را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه kraxeln را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری مجهول حالتی برای فعل kraxeln
-
Während Bernadette und Nicolas munter wie die Krabben über die Felsen
kraxeln
, sterbe ich zehntausend Tode.
While Bernadette and Nicolas are climbing over the rocks as lively as crabs, I am dying a thousand deaths.
جدول افعال
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی مجهول حالتی برای فعل kraxeln
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری مجهول حالتی برای فعل kraxeln
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای kraxeln آلمانی
-
kraxeln
climb, scramble, clamber up
взбираться, карабкаться
trepar, escalar
grimper, escalader
tırmanmak, zorlanarak çıkmak
escalar, subir, subir a, subir em, trepar a, trepar em
arrampicarsi, scalare
se cățăra, se urca
felfelé mászni, mászni
wspinać się, wspiąć się
αναρρίχηση, σκαρφάλωμα
klimmen, kruipen
namáhavě lézt, namáhavě vylézt, vystupovat, vyškrábat se, škrábat se, šplhat
klättra, krypa uppåt, mödosamt klättra
klatre
登る, 這う
escalar, pujar
kiipeillä, vaeltaa
klatre, kryp
eskalatu, mendian igotzea
penjati se, uspinjati se
преместување нагоре
plezati, vzpenjati se
šplhať
penjati se, uspinjati se
penjati se, uspinjati se
лізти, підніматися
изкачвам се, катеря се
забірацца, паднімацца
memanjat
leo lên
ko'tarilmoq, qiyinlik bilan ko'tarilmoq
चढ़ना
吃力地攀爬, 攀爬
ปีนขึ้น
기어오르다, 힘겹게 오르다
tırmanmaq, yuxarıya dırmaşmaq
ასვლა
চড়া
ngjitem
कष्टपूर्वक चढ़णे, चढ़णे
चढ्न
ఎక్కడం, కష్టపడి ఎక్కడం
uzkāpties
எழுந்து ஏறுதல்
ronima, üles ronima
բարձրանալ
jorçûn, ketin ser
לטפס
تسلق
بالا رفتن
مشکل سے چڑھنا، چڑھنا
kraxeln in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای kraxeln- sich mühsam aufwärts bewegen, klettern, besteigen, steigen, erklettern, erklimmen
معانی مترادفها
قواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل