جملاتی با فعل kotzen ⟨مجهول حالتی⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل kotzen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی kotzen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل kotzen در دسترس هستند.

زمان حال

-

گذشته ناقص

  • Vorher kotzte der Wal Blut und hatte braunen Abfluss an seinem Anus. 
    انگلیسی Previously, the whale vomited blood and had brown discharge at its anus.

وجه التزامی I

-

حالت التبعیض دوم

-

امری

-

مصدر

  • Ich habe Lust, zu kotzen . 
    انگلیسی I feel like throwing up.
  • Erfahrungsgemäß muss ich nach einer Achterbahnfahrt immer kotzen . 
    انگلیسی According to experience, I always have to vomit after a roller coaster ride.
  • Mir ist schlecht, ich glaube, ich muss gleich kotzen . 
    انگلیسی I feel sick, I think I need to vomit.

وجه وصفی

  • Ich habe gekotzt . 
    انگلیسی I threw up.
  • Ich habe dreimal gekotzt . 
    انگلیسی I threw up three times.
  • Gestern Abend habe ich gekotzt . 
    انگلیسی Last night I puked.

 جدول افعال قوانین  معانی 

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول حالتی برای فعل kotzen


  • Vorher kotzte der Wal Blut und hatte braunen Abfluss an seinem Anus. 
    انگلیسی Previously, the whale vomited blood and had brown discharge at its anus.

 جدول افعال

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول حالتی برای فعل kotzen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول حالتی برای فعل kotzen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های kotzen آلمانی


آلمانی kotzen
انگلیسی barf, puke, throw up, vomit, blow chunks, bowk, cat, chunder
روسی рвать, блевать, вырвать, тошнить
اسپانیایی vomitar, potar, cambiar la peseta, echar la pota, lanzar
فرانسوی gerber, vomir, débagouler, dégobiller, dégueuler
ترکی kusmak, vomit
پرتغالی vomitar
ایتالیایی vomitare, dar di stomaco, rigettare, rimettere, rigurgitare
رومانی voma
مجاری hany, hány
لهستانی rzygać, haftać, haftować, wymiotować
یونانی ξερνώ, εμετός, ξεράσω
هلندی braken, overgeven, kotsen
چکی zvracet, blít, vrhnout, zvrhnout
سوئدی kräkas, spy, kasta upp
دانمارکی kaste op, brække sig
ژاپنی 吐く, 嘔吐する
کاتالان vomitar, orxegar, vòmits
فنلاندی oksentaa, pukea
نروژی spy, spytte, kaste opp
باسکی beldurrez botatzea, goragalea
صربی povraćati
مقدونی повраќање
اسلوونیایی bruhati, povračati
اسلواکی zvracať
بوسنیایی povraćati
کرواتی povraćati
اوکراینی блювати
بلغاری гадене, повръщане
بلاروسی блюваць
عبریלהקיא
عربیتقيأ، قاء، تقيؤ
فارسیاستفراغ
اردوقے

kotzen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های kotzen

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 502294, 7361611, 541345, 607929, 1611252

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 26259

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 26259

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: kotzen