جملاتی با فعل knospen 〈مجهول حالتی〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل knospen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی knospen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل knospen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه knospen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه knospen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه knospen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه knospen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه knospen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه knospen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه knospen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری مجهول حالتی برای فعل knospen
-
Die Bäume
knospen
.
The trees are in bud.
-
Im Frühling
knospen
gewöhnlich viele Bäume.
In spring, many trees usually bud.
جدول افعال
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی مجهول حالتی برای فعل knospen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری مجهول حالتی برای فعل knospen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای knospen آلمانی
-
knospen
bud, put forth buds, sprout, be in bud, burgeon, pullulate, shoot
распускаться, распуститься, почки, пускать почки
brotar, botonear, despuntar, echar yemas, germinar
bourgeonner
tomurcuklanmak
brotar, germinar
sbocciare, germogliare, gemmare
germina, înflori
bimbó, bimbózik, bimbózás, rügyesedik
wypuszczać pąki, wypuścić pąki, pączkować, wyrastać
μπουμπουκιάζω, αναπτύσσομαι, αναπτύσσω, φυτρώνω
knoppen, uitbotten, uitlopen
pučet, vypučet, klíčení, pučení
knoppar
knoppes, knoppe, spire
新芽, 芽吹く, 芽生える, 開花する
germinar, brotar
puhjeta, versoa
knoppe, spire
bihotz, hazten
klijanje, procvjetanje, pucanje
пуполци
brsteti, pognati
klíčenie, klíčiť, pučať, púčanie
prolijevanje, pucanje
klijanje, prolijevanje, pucanje
розпускатися
пъпки, пъпкуване
крона, пачатак, пупянкаваць, развівацца
נביטה
تبرعم، براعم
جوانه زدن، بیدار شدن، غنچه زدن
بڑھنا، پھولنا، کلی
knospen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای knospenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل