جملاتی با فعل herumschnüffeln ⟨مجهول حالتی⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل herumschnüffeln. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی herumschnüffeln به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل herumschnüffeln در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول حالتی برای فعل herumschnüffeln


  • Maria hat Tom dabei erwischt, wie er in ihrem Tagebuch herumschnüffelte , um herauszufinden, ob sie sich noch mit jemand anderem traf. 
    انگلیسی Mary caught Tom prying into her diary, trying to find out if she was seeing someone else.

 جدول افعال

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول حالتی برای فعل herumschnüffeln

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول حالتی برای فعل herumschnüffeln

ترجمه‌ها

ترجمه‌های herumschnüffeln آلمانی


آلمانی herumschnüffeln
انگلیسی nose around, pry about, sniff about, snoop, do some nosing around, poke about, pry, pry (into)
روسی выведать, выведывать, выяснять, обнюхать, обнюхивать, разузнавать, разузнать, шпионить
اسپانیایی husmear, curiosear, fisgonear, fisgonear en, huronear
فرانسوی fouiner, espionner, farfouiller dans, fureter, renifler
ترکی burnunu sokmak, gizlice bakmak, ispiyonluk etmek, sırları araştırmak
پرتغالی bisbilhotar, espiar, farejar
ایتالیایی spiare, curiosare, frugare
رومانی cerceta, spiona
مجاری fülelés, kémkedés
لهستانی węszyć, szpiegować
یونانی κατασκοπεύω, ψάχνω, ψαχουλεύω
هلندی rondsnuffelen, snuffelen, snuffen
چکی očichávat, očichávatchat, vyzvídat, špehovat
سوئدی smyga, snoka, snoka omkring
دانمارکی snuse, snuse rundt
ژاپنی 嗅ぎ回る, 探る
کاتالان espiar, xafardejar
فنلاندی nuuskia, vakoilla
نروژی snoke, snuse
باسکی espionatu, mendeku
صربی pronicati, špijunirati
مقدونی потрага, шпионирање
اسلوونیایی izsledovati, vohati
اسلواکی vypytovať, špehovať
بوسنیایی pronicati, špijunirati
کرواتی pronicati, špijunirati
اوکراینی вишукувати, шпигувати
بلغاری разузнавам, шпионирам
بلاروسی выведка, шпіяніць
اندونزیایی mengintai, mengintip
ویتنامی rình mò, tọc mạch
ازبکی begona narsalarga nazar tashlash
هندی जासूसी करना
چینی 偷看, 窥探
تایلندی สอดรู้สอดเห็น
کره‌ای 몰래 엿보다, 샅샅이 뒤지다
آذربایجانی gizli araşdırmaq
گرجی თვალთვალება, ცხვირის ჩაყოფა
بنگالی গুপ্তচর করা
آلبانیایی spiunoj
مراتی गुप्तपणे पहाणे
نپالی जासूस गर्नु
تلگو తలదూర్చడం, దొంగచాటుగా వెతకడం
لتونیایی izspiegot
تامیلی சுட்டிக் பார்க்க
استونیایی nuhkima
ارمنی հետախուզել
کردی şopandin
عبریלְחַפֵּשׂ، לְרַחרֵחַ
عربیتجسس
فارسیجاسوسی
اردوجاسوسی کرنا، چھان بین کرنا

herumschnüffeln in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های herumschnüffeln

  • in fremden Sachen oder an einem bestimmten Ort etwas ausspionieren, nachspionieren, hinterherschnüffeln, nachschnüffeln, hinterherspionieren, (jemandes Sachen) kontrollieren

herumschnüffeln in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: herumschnüffeln

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 1172716

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 3549733, 8796109