جملاتی با فعل schwenken (hat) ⟨مجهول حالتی⟩ ⟨جمله پرسشی⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل schwenken. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی schwenken (hat) به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل schwenken در دسترس هستند.

sein
geschwenkt sein
haben
geschwenkt sein

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول حالتی برای فعل schwenken (hat)

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول حالتی برای فعل schwenken (hat)

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول حالتی برای فعل schwenken (hat)

ترجمه‌ها

ترجمه‌های schwenken (hat) آلمانی


آلمانی schwenken (hat)
انگلیسی pan, swing, wave, brandish, displace, flap, rotate, slew
روسی махать, махнуть, взмахивать, взмахнуть, изменить направление, изменять направление, колебать, повернуть
اسپانیایی agitar, mover, ondear, abalar, bambolear, blandir, columpiar, girar
فرانسوی agiter, balancer, brandir, diriger, tourner
ترکی sallamak, çırpmak, çalkalamak
پرتغالی agitar, balançar, brandir, mover, ondear, virar, volver
ایتالیایی agitare, sventolare, brandire, fare oscillare, girare, orientare, rigirare, rivoltare
رومانی flutura, mișca
مجاری forgat, lenget
لهستانی kręcenie, machanie, machać, obracać, obrócić
یونانی κουνώ, σείω, στρέφω, στροβιλίζω
هلندی zwaaien, bewegen, dansen met, draaien, rondzwieren, sauteren, spoelen, wentelen
چکی mávat, hýbat, mávatvnout, zatáčet, zatáčettočit, švenkovat
سوئدی svänga, diska, skölja, vifta, vifta med
دانمارکی svinge, skylle, vifte
ژاپنی 振る, 揺らす
کاتالان agitar, moure
فنلاندی heiluttaa, väännellä
نروژی svinge, vifte
باسکی dantza, mugitu
صربی mahnuti, zavrteti
مقدونی вртам, мава
اسلوونیایی mahniti, zavijati
اسلواکی kývať, mávat
بوسنیایی mahnuti, zavijati
کرواتی mahnuti, zavijati
اوکراینی махати, коливати, розмахувати
بلغاری махам, размахвам
بلاروسی круціць, махнуць
اندونزیایی melambai, melambaikan
ویتنامی lắc, vẫy
ازبکی silkitmoq, tebratmoq
هندی लहराना, हिलाना
چینی 挥动, 摆动
تایلندی แกว่ง, โบกมือ
کره‌ای 흔들다
آذربایجانی sallamaq
گرجی აქნევა, ქანაობა
بنگالی দোলানো, নাড়ানো
آلبانیایی tund, valëvit
مراتی लहरणे, हलवणे
نپالی हल्लाउनु
تلگو ఊపడం, ఓలలాడు
لتونیایی vicināt, šūpot
تامیلی ஆட்டு, ஊசலாடு
استونیایی lehvitama
ارمنی թափահարել, տատանել
کردی laxandin, lerzandin
عبریלהניף، לנער
عربیتأرجح، تحريك، تدوير
فارسیجنباندن، چرخاندن
اردوجھلانا، لہرانا

schwenken (hat) in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های schwenken (hat)

  • hin und her bewegen, wedeln
  • die Bewegungsrichtung ändern
  • [Kochen] schwanken, (wild) gestikulieren, schaukeln, fuchteln, schunkeln, herumfuchteln

schwenken (hat) in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 118376, 118376

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: schwenken

* جملات Nachrichtenleicht (nachrichtenleicht.de) مشمول شرایط ذخیره‌شده در آنجا هستند. این و مقاله مرتبط را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: Deutschland im WM-Finale