جملاتی با فعل abweichen (regelm) (ist) ⟨مجهول حالتی⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل abweichen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی abweichen (regelm) (ist) به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل abweichen در دسترس هستند.

sein, نامنظم
ab·gewichen sein
haben, منظم
ab·geweicht sein
sein, منظم
ab·geweicht sein

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول حالتی برای فعل abweichen (regelm) (ist)

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول حالتی برای فعل abweichen (regelm) (ist)

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول حالتی برای فعل abweichen (regelm) (ist)

ترجمه‌ها

ترجمه‌های abweichen (regelm) (ist) آلمانی


آلمانی abweichen (regelm) (ist)
انگلیسی come off, depart (from), detach
روسی отходить, отклониться, отклоняться, изменить, изменять, нарушать, нарушить, отличаться
اسپانیایی separarse, desprenderse, diferir de:
فرانسوی décoller
ترکی sapmak, ayrılmak
پرتغالی afastar, desviar
ایتالیایی staccare
رومانی abate, decola, deviere
مجاری eltérni, leáztat
لهستانی odstępować, odbiegać od, odchodzić
یونانی αποκόπτω
هلندی afwijken
چکی odchýlit se
سوئدی avvika
دانمارکی afvige
ژاپنی 逸脱する, 剥がれる
کاتالان desprendre
فنلاندی irrota
نروژی avvike
باسکی deslotu
صربی odvojiti
مقدونی отстапување
اسلوونیایی odstopiti
اسلواکی odchýliť sa
بوسنیایی odvojiti
کرواتی odvojiti
اوکراینی відхилятися
بلغاری отклонявам се
بلاروسی аддзяліцца
اندونزیایی mengelupaskan, mengupas, terkelupas, terlepas
ویتنامی bong ra, bóc, gỡ, rụng
ازبکی ajralmoq, ajratib olish, yulib olish, yuzadan ajralmoq
هندی उखड़ना, उतारना, छिलना, छीलना
چینی 剥离, 剥落, 撕下, 脱落
تایلندی ลอกออก, หลุดออก, แกะออก
کره‌ای 떼다, 떼어지다, 벗겨지다, 벗기다
آذربایجانی ayrılmaq, qoparmaq, soyulmaq, çıxarmaq
گرجی აძრობა, გაშვება, გაშლა, მოხსნა
بنگالی আলগা পড়া, খুলে ফেলা, ছাড়ানো, ছিঁড়ে পড়া
آلبانیایی largohem, shkëput
مراتی उखडणे, उपडणे, काढणे, सोलणे
نپالی उखेल्नु, उख्रनु, छिलिनु, फुकाल्नु
تلگو తీయు, తొలగిపోవడం, విడదీయు, విసర్జన కావడం
لتونیایی atdalīties, atplēsties, nolobīt, noņemt
تامیلی அகற்று, உரித்தல், மேல் பகுதியிலிருந்து பிரிந்து விழுதல், லேயம்剥落
استونیایی eemaldama, eralduma, lahti kiskuma, ära kukkuma
ارمنی անջատվել, թափվել, հանել, պոկել
کردی jêbirin, jêketin, rakirin, veqetandin
عبریלהתפרק، לסטות
عربیانحراف، انفصال
فارسیجدا شدن
اردوانحراف کرنا، الگ ہونا

abweichen (regelm) (ist) in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



!!!/ANMELDUNG.anmelden!!!

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های abweichen (regelm) (ist)

  • sich von einer Norm oder Regularität unterscheiden, differieren, divergieren, abschweifen, anders sein (als), einen Abstecher machen
  • etwas von einer Oberfläche ablösen, ablösen, entfernen

abweichen (regelm) (ist) in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



!!!/ANMELDUNG.anmelden!!!

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: abweichen

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 86827, 86827