جملاتی با فعل abströmen ⟨مجهول حالتی⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل abströmen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی abströmen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل abströmen در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول حالتی برای فعل abströmen

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول حالتی برای فعل abströmen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول حالتی برای فعل abströmen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های abströmen آلمانی


آلمانی abströmen
انگلیسی disperse, drain, drift with the current, escape, flow away, flow off, run off
روسی сбегать, стекать
اسپانیایی escurrir, fluir, salir
فرانسوی s'échapper, s'écouler
ترکی akmak, sızmak
پرتغالی escoar, fluir
ایتالیایی defluire, scorrere giù, sgorgare, via
رومانی curge, se scurge
مجاری elfolyás
لهستانی odpływać
یونانی εκροή
هلندی afstromen, afvloeien
چکی odtékat
سوئدی avrinning, flöde
دانمارکی afstrømning
ژاپنی 排出, 流出
کاتالان desprendre, fluir
فنلاندی valuminen, virtaaminen
نروژی renne, strømme bort
باسکی ihes egin
صربی oticanje
مقدونی истекување
اسلوونیایی odtekanje
اسلواکی odtekať
بوسنیایی oticanje
کرواتی odljevati
اوکراینی випливати, стікати
بلغاری оттичане
بلاروسی адцякаць
اندونزیایی mengalir, mengalir keluar
ویتنامی chảy ra, thoát ra
ازبکی oqib chiqmoq, oqmoq
هندی निकसना, बहना
چینی 排出, 流出
تایلندی ระบายออก, ไหลออก
کره‌ای 빠져나가다, 흘러나가다
آذربایجانی axmaq, axıb çıxmaq
گرجی გამოედინება, ჩამდინება
بنگالی নিস্কাশিত হওয়া, বয়ে যাওয়া
آلبانیایی derdhet, rrjedh
مراتی निकलणे, वाहून जाणे
نپالی बग्नु, बाहिर बग्नु
تلگو ప్రవహించు, రాలిపోవు
لتونیایی izplūst, notecēt
تامیلی ஓடிச் செல்ல, சேறி வெளியேறு
استونیایی väljavoolama, ära voolama
ارمنی արտահոսել, հոսել
کردی derketin, derveçûn
عبریזרימה
عربیتدفق
فارسیجاری شدن، نشت
اردوبہنا، نکلنا

abströmen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های abströmen

  • abfließen von Flüssigkeiten oder Gasen
  • ausströmen, strömend abfließen, (sich) leeren, absickern, versiegen, ablaufen

abströmen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: abströmen