جملاتی با فعل zerquatschen
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل zerquatschen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی zerquatschen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل zerquatschen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه zerquatschen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه zerquatschen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه zerquatschen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه zerquatschen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه zerquatschen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه zerquatschen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه zerquatschen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری معلوم برای فعل zerquatschen
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی معلوم برای فعل zerquatschen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری معلوم برای فعل zerquatschen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای zerquatschen آلمانی
-
zerquatschen
crush, squash
раздавить, сжать
aplastar, exprimir
compresser, écraser
ezmek, sıkıştırmak
apertar, esmagar
schiacciare, stritolare
strivi, zdrobi
zúz, összenyom
zgnieść, zmiażdżyć
συνθλίβω, σφίγγω
verdringen, verpletteren
rozdrtit, rozmačkat
krossa, krossa genom tryck
knuse, kvase
押しつぶす, 潰す
esclafar, xafar
murskata, puristaa
klemme, knuse
konprimitu, presionatu
squash, squeeze
притискање, смачкување
stisniti, zdrobiti
rozdrviť, rozmačknúť
squeeze, stisnuti
squash, squeeze
здавити, подавити
смачквам, счупвам
задушыць, змяць
meremas, meremukkan
bóp nát, nghiền nát
ezmoq, maydalamoq
कुचलना, मसलना
压扁, 压碎
ขยี้, บี้
으깨다, 짓누르다
sıxmaq, əzmək
გასრესვა, ჭყლეტვა
কচলানো, পিষা
shtrydh, shtyp
कुचलणे, चिरडणे
कुचल्नु, थिच्नु
గుజ్జు చేయు, నలిపివేయు
sadragāt, saspiezt
நசுக்கு, மிதி
pigistama, purustama
ճզմել, տրորել
şikandin
לְהַצִּיק
سحق، ضغط
فشردن، له کردن
پچکانا، چٹکی بھرنا
zerquatschen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای zerquatschenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل