جملاتی با فعل säugen ⟨مجهول فرایندی⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل säugen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی säugen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل säugen در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل säugen


  • Die Kuh säugt ihr Kalb. 
    انگلیسی The cow nurses her calf.
  • Sie säugt ihren jüngsten Buben, der schon zwei Jahre alt ist und Hosen trägt. 
    انگلیسی She is breastfeeding her youngest son, who is already two years old and wears pants.

 جدول افعال

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل säugen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول فرایندی برای فعل säugen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های säugen آلمانی


آلمانی säugen
انگلیسی nurse, suckle, breastfeed, breast-feed, give the breast, lactate, wet-nurse
روسی кормить, всасывать, кормить молоком, прикладывать к груди
اسپانیایی amamantar, lactar, dar de mamar
فرانسوی allaiter, nourrir
ترکی emzirmek, süt vermek
پرتغالی amamentar, aleitar, dar de mamar, lactar
ایتالیایی allattare
رومانی alăpta
مجاری szoptat
لهستانی karmić, karmić piersią
یونانی θηλάζω, βυζαίνω, θηλασμός
هلندی zogen, borstvoeding geven
چکی kojit, nakojit
سوئدی amma, dia
دانمارکی amme, die
ژاپنی 乳を与える, 授乳, 授乳する
کاتالان alletar
فنلاندی imettää, imetä
نروژی amme, die
باسکی bularra ematea, esneztatzea
صربی dojiti
مقدونی доење
اسلوونیایی dojiti
اسلواکی kojiť, kŕmiť
بوسنیایی dojiti
کرواتی dojiti
اوکراینی годувати
بلغاری кърмя
بلاروسی грудзь, карміць
اندونزیایی menyusui, menyusukan
ویتنامی cho bú, nuôi bằng sữa mẹ
ازبکی emizdirmoq, emizmoq
هندی दूध पिलाना, स्तनपान करना, स्तनपान कराना
چینی 哺乳, 喂奶, 母乳喂养
تایلندی เลี้ยงลูกด้วยนม, ให้นม, ให้นมแม่
کره‌ای 수유하다, 젖먹이다
آذربایجانی emzirmek, süd vermək, əmizdirmək
گرجی სარძევე კვება, ძუძუთი კვება, ძუძუს აწოვება
بنگالی দুধ খাওয়ানো, স্তনপান করা, স্তন্যপান করানো
آلبانیایی jap gji, ushqej me gji, ushqyer me gjirin
مراتی स्तनपान करणे, दूध पाजणे
نپالی स्तनपान गराउनु, स्तनपान गर्नु
تلگو పాలు పెట్టడం, బిడ్డకు పాలు పెట్టడం, స్తన్యపానం చేయించడం
لتونیایی barot ar krūti, zīdīt
تامیلی தாய்ப்பால் ஊட்டுதல், பாலூட்ட
استونیایی imetama, rinnaga toitma
ارمنی կրծքով կերակրել, կաթով կերակրել
کردی emzîkirin, mêm dan
عبریהנקה
عربیإرضاع، أرضع
فارسیشیردادن، شیردهی
اردودودھ پلانا

säugen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های säugen

  • (einem Säugling) die Brust geben, stillen
  • tränken (ein Kalb, Ferkel …), (veraltet) spänen
  • stillen, laktieren

säugen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 60701, 60701

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: säugen

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 60701, 60701, 122081

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 7027800