جملاتی با فعل piepsen ⟨مجهول فرایندی⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل piepsen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی piepsen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل piepsen در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل piepsen


  • Die Maus piepste . 
    انگلیسی The mouse squealed.
  • Die Maus piepst . 
    انگلیسی The mouse squeaks.
  • Wir piepsen wie die Spatzen. 
    انگلیسی We are cheeping like sparrows.
  • Die Kanarienvögel piepsten in ihrem Käfig. 
    انگلیسی The canaries sang in their cage.
  • Die Gewehre senden ein Lasersignal, und wenn man getroffen wird, piepst es. 
    انگلیسی The rifles send a laser signal, and when you are hit, it beeps.

 جدول افعال

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل piepsen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول فرایندی برای فعل piepsen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های piepsen آلمانی


آلمانی piepsen
انگلیسی peep, chirp, bleep, squeak, beep, blip, cheep, pipe
روسی пищать, пискнуть, чирикать, чирикнуть, пипеть, свистеть
اسپانیایی hacer pip, piar, chirriar, pitar, pío
فرانسوی piailler, piauler, pépier, piper, gazouiller
ترکی tiz sesle konuşmak, cık cık yapmak, cıklamak, cızırdamak, tıkırtı çıkarmak
پرتغالی piar, chirriar, emitir um som agudo
ایتالیایی pigolare, chirpare, cinguettare, fischiare, pingere
رومانی piuie, ciocăni, cânta, piuia, pârâi
مجاری csipog, csipogás, sípolás
لهستانی piszczeć, pisnąć, zapiszczeć, zaśpiewać falsetem, śpiewać falsetem, ćwierkać
یونانی πιπίζω, τιτιβίζω, τσιρίζω, τσιρίξιμο, σφύριγμα, τσιρίσμα
هلندی piepen
چکی pípat, pípatpnout, pípání
سوئدی pipa, kvittra, pipande
دانمارکی pibe, pippe, pip
ژاپنی ピーピー言う, ピーピー音を出す, 高い声で言う
کاتالان piular, xipollejar, xiu-xiu
فنلاندی piipittää, piip, viheltää
نروژی pip
باسکی txirrist, txirristu
صربی cvrčati, zapevati, zviždati
مقدونی пипкање, висок звук, пипка
اسلوونیایی cvrčati, piskati, žvrgoleti
اسلواکی pípanie, pípať
بوسنیایی cvrčati, pjevati, zviždati
کرواتی cvrčati, pjevati, zviždati
اوکراینی пищати, свистіти, пискнути
بلغاری пипкане, пипкам, свистене
بلاروسی піпкаць, піпік, піпікнуць
عبریצפצוף، קרקור
عربیصوت عالي، صوت ضعيف
فارسیجیک جیک کردن، زیر و نازک گفتن، صدا دادن
اردوچوںچوں کرنا، پوں پوں کرنا، پپ پپ کرنا

piepsen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های piepsen

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 125159

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 7149062, 8144752, 2312009, 2722658, 1709432

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 125159, 125159

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: piepsen