جملاتی با فعل zusammenfegen 〈مجهول فرایندی〉 〈جمله وابسته〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل zusammenfegen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی zusammenfegen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل zusammenfegen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
Das Mandala aus Sand wurde nach der Erstellung wieder
zusammengefegt
.
The sand mandala was swept up again after its creation.
-
Mit dem Tischbesen sind die Brotkrümel schnell
zusammengefegt
.
With the table broom, the bread crumbs are quickly swept together.
جدول افعال قوانین
- چگونه zusammenfegen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه zusammenfegen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه zusammenfegen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه zusammenfegen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه zusammenfegen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه zusammenfegen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه zusammenfegen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل zusammenfegen
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل zusammenfegen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری مجهول فرایندی برای فعل zusammenfegen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای zusammenfegen آلمانی
-
zusammenfegen
sweep up, sweep up/together, gather, sweep together
нанести, наносить, подметать, сметать
barrer, recoger
balayer
süpürmek
juntar, varrer
spazzare insieme, accumulare, rastrellare
mătura
sepregetni, seprűzni
zamiatać
σκούπισμα
aanvegen, opvegen, vegen
smetat, smést, zamést
sopa, sopa ihop
feje sammen
集める, 掃除する
escombrar
lakata
feie sammen
batzuk biltzea, borratzera biltzea
pometati
собирање
pometati
zametať
pomesti, pometati
pomesti
змітати
прибиране, събиране, събиране на куп
збіраць, зграбіць
לטאטא
كنس
جمع کردن
اکٹھا کرنا، جھاڑو دینا، جھاڑنا
zusammenfegen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای zusammenfegenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل