جملاتی با فعل nachpfeifen ⟨مجهول فرایندی⟩ ⟨جمله وابسته⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل nachpfeifen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی nachpfeifen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل nachpfeifen در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل nachpfeifen


  • Reflexartig pfeift er jedem jungen Mädel nach . 
    انگلیسی He whistles at every young girl reflexively.

 جدول افعال

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل nachpfeifen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول فرایندی برای فعل nachpfeifen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های nachpfeifen آلمانی


آلمانی nachpfeifen
انگلیسی whistle, imitate
روسی насвистывать, свистеть
اسپانیایی silbar, piropear, pitar, silbar a
فرانسوی siffler
ترکی mırıldanmak, ıslık çalmak, ıslıkla taklit etmek
پرتغالی assobiar, imitar
ایتالیایی fischiare
رومانی fluierat
مجاری füttyentés, utánozni
لهستانی gwizdać, nawijać, podpisać
یونانی σφυρίζω, σφύριγμα
هلندی fluiten, naapijpen, naspelen
چکی pískat, napodobit
سوئدی pipa, tuta
دانمارکی pibe, pifte
ژاپنی 口笛を吹く, メロディを口笛で吹く
کاتالان pitar, xiu-xiu
فنلاندی huudattaa, viheltää
نروژی pfeife, piffe, piping
باسکی melodia bat pitzatu, txistu egin
صربی zviždati, zapevati
مقدونی пфефкање, свирка
اسلوونیایی pihanje melodije, pihati, žvižgati
اسلواکی napodobniť, pískanie, pískať
بوسنیایی zviždati, pjevati
کرواتی zviždati, zvižduk
اوکراینی підсвистувати, свистіти
بلغاری свиркам, свиря
بلاروسی падпяваць, свіст, свістнуць
اندونزیایی bersiul menggoda, bersiul mengikuti
ویتنامی huýt sáo theo
ازبکی hushtak chalib ergashmoq, hushtak chalib jo'r bo'lmoq, hushtak chalmoq
هندی धुन पर सीटी बजाना, सीटी बजाना, सीटी मारना, सीटी में धुन बजाना
چینی 吹口哨, 用口哨模仿, 用口哨跟着吹
تایلندی ผิวปากตาม, ผิวปากใส่
کره‌ای 휘파람으로 따라불다, 휘파람으로 흉내 내다, 휘파람을 불다
آذربایجانی fit çalmaq, fitlə təqlid etmək, mahnıya fit çalmaq
گرجی სტვენით აყოლა, უსტვენა
بنگالی গানের সঙ্গে শিস দেওয়া, সিটি বাজানো, সিটি মারা
آلبانیایی fishkëllij pas, fishkëlloj sipas melodisë
مراتی धूनवर शीळ घालणे, शिट्टी मारणे, शिट्टी वाजवणे
نپالی धुनमा सिटी बजाउनु, सिटी बजाउनु
تلگو పాటకు వీసిల్ ఊదటం, విసిల్ ఊదు, విసిల్ వేయు
لتونیایی svilpot līdzi, svilpt pakaļ
تامیلی இசைக்கு விசில் ஊது, பாடலுக்கு விசில் ஊது, விசில் அடிக்க, விசில் போட
استونیایی järele vilistama, kaasa vilistama
ارمنی հետից սուլել, մեղեդին սուլել, սուլելով նմանակել
کردی sût lêdan
عبریלנפף، לשרוק
عربیتصفير، صفير
فارسیسوت زدن، پفی کردن
اردوسیٹی مارنا، نقل کرنا، پھونکنا

nachpfeifen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های nachpfeifen

  • [Kultur] eine vorgespielte, bekannte Melodie mittels Pfeifen nachahmen
  • pfeifen, wenn eine attraktive Person an einem vorbeigeht, hinterherpfeifen

nachpfeifen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 1222649, 1222649

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 1222649, 1222649