جملاتی با فعل hinsteuern (ist) ⟨مجهول فرایندی⟩ ⟨جمله وابسته⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل hinsteuern. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی hinsteuern (ist) به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل hinsteuern در دسترس هستند.

haben
hin·gesteuert werden
sein
hin·gesteuert werden

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل hinsteuern (ist)

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل hinsteuern (ist)

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول فرایندی برای فعل hinsteuern (ist)

ترجمه‌ها

ترجمه‌های hinsteuern (ist) آلمانی


آلمانی hinsteuern (ist)
انگلیسی aim for, pursue, steer towards
روسی направляться, стремиться
اسپانیایی apuntar, dirigirse
فرانسوی diriger, viser
ترکی hedefe yönelmek, niyet etmek
پرتغالی dirigir-se, focar
ایتالیایی dirigere, puntare
رومانی se îndrepta spre un obiectiv, urmări o intenție
مجاری célra törni, irányítani
لهستانی dążyć, zmierzać
یونانی κατευθύνομαι, στοχεύω
هلندی richten op, sturen naar
چکی mířit, usilovat
سوئدی sikta på, styra mot
دانمارکی henføre, sigte mod
ژاپنی 向かう, 目指す
کاتالان dirigir-se, orientar-se
فنلاندی suuntautua, tavoitella
نروژی ha som mål, styre mot
باسکی helburu, norabide
صربی ciljati, usmeriti se
مقدونی намерение, цел
اسلوونیایی ciljati, usmerjati se
اسلواکی smerovať, usilovať sa
بوسنیایی ciljati, usmjeriti se
کرواتی ciljati, usmjeravati se
اوکراینی направлятися, прагнути
بلغاری насочвам се, стремя се
بلاروسی накіроўвацца, імкнуцца
اندونزیایی menuju tujuan
ویتنامی nhắm tới mục tiêu, đi về phía mục tiêu
ازبکی maqsadga intilmoq
هندی lakshya ki taraf badhna
چینی 朝着目标前进
تایلندی มุ่งสู่เป้าหมาย
کره‌ای 목표를 향해 나아가다
آذربایجانی hədəfə doğru irəliləmək
گرجی მიზნისკენ მივემართები
بنگالی লক্ষ্যের দিকে এগোতে
آلبانیایی synoj një qëllim
مراتی ध्येयाकडे जाणे
نپالی लक्ष्यतर्फ उन्मुख हुनु
تلگو లక్ష్యానికి వైపు ముందుకు పోవడం
لتونیایی virzīties uz mērķi, īstenot nodomu
تامیلی ஒரு குறிக்கோளுக்கே நோக்கி செல்லுதல்
استونیایی sihtmärgi suunas liikuda
ارمنی նպատակին շարժվել
کردی armancê ve diçin
عبریלכוון، לנוע לעבר
عربیالتوجه، الهدف
فارسینیت، هدف گذاری
اردومقصد کی طرف بڑھنا، نیت رکھنا

hinsteuern (ist) in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های hinsteuern (ist)

  • auf ein Ziel zusteuern, eine Absicht verfolgen

hinsteuern (ist) in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود