جملاتی با فعل herumkrabbeln 〈مجهول فرایندی〉 〈جمله وابسته〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل herumkrabbeln. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی herumkrabbeln به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل herumkrabbeln در دسترس هستند.
زمان حال
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه herumkrabbeln را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه herumkrabbeln را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه herumkrabbeln را در امری صرف میکنید؟
- چگونه herumkrabbeln را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه herumkrabbeln را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه herumkrabbeln را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه herumkrabbeln را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل herumkrabbeln
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل herumkrabbeln
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری مجهول فرایندی برای فعل herumkrabbeln
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای herumkrabbeln آلمانی
-
herumkrabbeln
crawl about, crawl around, move aimlessly
блуждать, ползать
gatear, moverse sin rumbo
ramper, se déplacer
dolaşmak, sürünmek
mover-se sem rumo
herumkrabbeln, krabbeln
meargă fără țintă, târâi
kúszni
kręcić się, pełzać
κυκλοφορώ, σέρνω
kruipen, rondkruipen
plazit se, šourat se
krabba omkring, krypa omkring
kravle rundt
うろうろする, 這う
moure's sense un objectiu clar
ryömiä
krabbe rundt
mugitu
kretati se bez cilja
кравка
plaziti se, premikati se
plaziť sa
kretati se bez cilja
kretati se bez cilja, puzati
блукати, повзти
пълзене
блукаць, блукаць без мэты
merayap
lết quanh
aylanib sürünmək, sürünmək
इधर-उधर रेंगना, रेंगना
到处爬行
คลานไปมา
기어다니다
sürünmək, çevrəsində sürünmək
ბობღვა, ცოცვა
হামাগুড়ি দেওয়া
zvarritem, zvarritem vërdallë
इधर-उधर रेंगणे, रेंगणे
रेंग्नु
పాకడం
rāpīties
ஊர்ந்து அலை, ஊர்ந்து செல்
ringi roomama
սողալ
זחילה
زحف
درازکشیدن، زیر و رو رفتن
بے مقصد چلنا، بے ہنگم حرکت کرنا
herumkrabbeln in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای herumkrabbeln- beständig ohne erkennbares Ziel fortbewegen, umherkrabbeln
معانی مترادفها
قواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل