جملاتی با فعل gurren ⟨مجهول فرایندی⟩ ⟨جمله وابسته⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل gurren. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی gurren به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل gurren در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل gurren


  • Die Taube gurrt . 
    انگلیسی The pigeon is cooing.
  • Wir gurren wie Tauben. 
    انگلیسی We are cooing like pigeons.
  • Wir gurren wie die Tauben. 
    انگلیسی We are cooing like pigeons.
  • Die Taube gurrt auf dem Balkon. 
    انگلیسی The pigeon is cooing in the balcony.

 جدول افعال

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل gurren

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول فرایندی برای فعل gurren

ترجمه‌ها

ترجمه‌های gurren آلمانی


آلمانی gurren
انگلیسی coo, curr
روسی ворковать, гудение, гудеть
اسپانیایی arrullar, cooing
فرانسوی roucouler
ترکی güvercin sesi çıkarmak, kuğurmak, üveymek
پرتغالی arrolar, arrulhar, cooing
ایتالیایی cooing, tortoreggiare, tubare
رومانی coo
مجاری gurr
لهستانی gruchanie, gruchać, mruczeć, zamruczeć
یونانی γρούζω, κουρνιάζω
هلندی koeren, kirren, roekoeën
چکی kuřička, vrkat, zavrkat
سوئدی kurrande, kuttra
دانمارکی gurren, kurre
ژاپنی 鳴く
کاتالان coo
فنلاندی kuikkaaminen, kuikuttaa
نروژی kurren
باسکی dardara
صربی cooing, гуче
مقدونی гургорење, гуче
اسلوونیایی cooing
اسلواکی huhňanie
بوسنیایی cooing
کرواتی cooing
اوکراینی гукати, кудкудакати
بلغاری гъркане
بلاروسی гурканне
عبریגירגור
عربیخرخرة، سجع
فارسیغرغر کردن
اردوکبوتر کی آواز

gurren in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های gurren

  • die für Tauben typischen stimmhaften Töne von sich geben
  • kollern, säuseln, rucksen, flirten, balzen, schmeicheln

gurren in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 148596

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: gurren

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 1662916, 2349642, 1709385, 1716079