جملاتی با فعل gurren 〈مجهول فرایندی〉 〈جمله وابسته〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل gurren. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی gurren به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل gurren در دسترس هستند.
زمان حال
-
Die Taube
gurrt
.
The pigeon is cooing.
-
Die Taube
gurrt
auf dem Balkon.
The pigeon is cooing in the balcony.
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه gurren را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه gurren را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه gurren را در امری صرف میکنید؟
- چگونه gurren را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه gurren را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه gurren را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه gurren را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل gurren
-
Die Taube
gurrt
.
The pigeon is cooing.
-
Wir
gurren
wie Tauben.
We are cooing like pigeons.
-
Wir
gurren
wie die Tauben.
We are cooing like pigeons.
-
Die Taube
gurrt
auf dem Balkon.
The pigeon is cooing in the balcony.
جدول افعال
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل gurren
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری مجهول فرایندی برای فعل gurren
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای gurren آلمانی
-
gurren
coo, curr
ворковать, гудение, гудеть
arrullar, cooing
roucouler
güvercin sesi çıkarmak, kuğurmak, üveymek
arrolar, arrulhar, cooing
cooing, tortoreggiare, tubare
coo
gurr
gruchanie, gruchać, mruczeć, zamruczeć
γρούζω, κουρνιάζω
koeren, kirren, roekoeën
kuřička, vrkat, zavrkat
kurrande, kuttra
gurren, kurre
鳴く
coo
kuikkaaminen, kuikuttaa
kurren
dardara
cooing, гуче
гургорење, гуче
cooing
huhňanie
cooing
cooing
гукати, кудкудакати
гъркане
гурканне
גירגור
خرخرة، سجع
غرغر کردن
کبوتر کی آواز
gurren in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای gurren- die für Tauben typischen stimmhaften Töne von sich geben
- kollern, säuseln, rucksen, flirten, balzen, schmeicheln
معانی مترادفها
قواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل