جملاتی با فعل gegenübersitzen (ist) 〈مجهول فرایندی〉 〈جمله وابسته〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل gegenübersitzen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی gegenübersitzen (ist) به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل gegenübersitzen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه gegenübersitzen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه gegenübersitzen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه gegenübersitzen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه gegenübersitzen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه gegenübersitzen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه gegenübersitzen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه gegenübersitzen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل gegenübersitzen (ist)
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل gegenübersitzen (ist)
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری مجهول فرایندی برای فعل gegenübersitzen (ist)
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای gegenübersitzen (ist) آلمانی
-
gegenübersitzen (ist)
sit opposite
сидеть напротив
sentarse enfrente
faire face
karşısında oturmak
sentar-se de frente
sedere di fronte
sta față în față
szemben ül
siedzieć naprzeciwko
αντίκρυ
tegenover zitten
sedět naproti
sitta mit ansikte mot
sæde overfor
向かい合う
enfrontar-se
vastapäätä istuminen
sitte overfor
aurrean eserita
sedeći naspram
седи спроти
sesti nasproti
sedieť naproti
sjediti nasuprot
sjediti nasuprot
сидіти навпроти
седя срещу
сесці насупраць
duduk berhadapan, duduk saling berhadapan
ngồi đối diện, ngồi đối mặt
qarama-qarshi o‘tirmoq, ro‘para o‘tirmoq
आमने-सामने बैठना, सामने बैठना
相对而坐, 面对面坐
นั่งตรงข้าม, นั่งเผชิญหน้า
마주 앉다, 맞은편에 앉다
qarşı-qarşıya oturmaq, üz-üzə oturmaq
პირისპირ დაჯდომა, საპირისპიროდ დაჯდომა
মুখোমুখি বসা, সামনে বসা
ulem ballë për ballë, ulem përballë
समोर बसणे, समोरासमोर बसणे
आमनेसामने बस्नु, सामुन्ने बस्नु
ఎదురుగా కూర్చోవడం, ఎదురెదురుగా కూర్చోవడం
sēdēt iepretim, sēdēt pretī
எதிரில் அமருதல், முகமுகமாக அமருதல்
istuma teineteise vastas, istuma vastamisi
դիմաց նստել, միմյանց դիմաց նստել
ber hev rûniştin, rûberû rûniştin
לשבת מול
مواجهة
روبهرو نشستن
سامنے بیٹھنا
gegenübersitzen (ist) in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای gegenübersitzen (ist)- so sitzen, dass man jemandem auf der frontal entgegengesetzten Seite zugewandt ist
معانی مترادفها
قواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل
- ساخت زمان حال از gegenübersitzen
- ساخت گذشته ناقص از gegenübersitzen
- ساخت امری از gegenübersitzen
- ساخت وجه التمنی I (Konjunktiv I) از gegenübersitzen
- ساخت وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) از gegenübersitzen
- ساخت مصدر از gegenübersitzen
- ساخت وجه وصفی از gegenübersitzen
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟