جملاتی با فعل durchspüren ⟨مجهول فرایندی⟩ ⟨جمله وابسته⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل durchspüren. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی durchspüren به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل durchspüren در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل durchspüren

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل durchspüren

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول فرایندی برای فعل durchspüren

ترجمه‌ها

ترجمه‌های durchspüren آلمانی


آلمانی durchspüren
انگلیسی feel intensely, perceive, sense
روسی восприятие, ощущать
اسپانیایی percibir, sentir
فرانسوی percevoir, ressentir
ترکی duyumsamak, hissetmek
پرتغالی perceber, sentir
ایتالیایی percepire, sentire intensamente
رومانی percepe intens, simți profund
مجاری intenzíven érezni, észlelni
لهستانی odczuwać, przeżywać
یونانی αισθάνομαι, αντιλαμβάνομαι
هلندی intensief voelen, waarnemen
چکی intenzivně cítit, vnímat
سوئدی känna, uppfatta
دانمارکی fornemme, føle
ژاپنی 感じ取る, 感知する
کاتالان percebre intensament, sentir intensament
فنلاندی aistia, tuntea
نروژی føle, oppfatte
باسکی nabaritu, sentitu
صربی intenzivno osećati, percipirati
مقدونی интензивно чувствување
اسلوونیایی intenzivno zaznavati, intenzivno čutiti
اسلواکی intenzívne cítiť, vnímať
بوسنیایی intenzivno osjećati, intenzivno percipirati
کرواتی intenzivno osjećati, proživljavati
اوکراینی глибоко відчувати, інтенсивно сприймати
بلغاری интензивно възприемане, интензивно усещане
بلاروسی адчуванне, адчуваць
اندونزیایی merasakan secara mendalam
ویتنامی cảm nhận sâu sắc
ازبکی chuqur his qilish
هندی गहराई से महसूस करना
چینی 深深地感受
تایلندی รู้สึกลึกซึ้ง
کره‌ای 깊이 느끼다
آذربایجانی dərin hiss etmek
گرجی სიღრმით გრძნობა
بنگالی গভীরভাবে অনুভব করা
آلبانیایی ndjej thellë
مراتی गहिराईने जाणवणे
نپالی गहिरो रुपमा महसुस गर्नु
تلگو తీవ్రంగా అనుభూతి చెందడం
لتونیایی izjust dziļi
تامیلی ஆழமாக உணர்தல்
استونیایی sügavalt tunda
ارمنی խորը զգալ
کردی hest kirin
عبریלהרגיש، לחוש
عربیاستشعار، شعور مكثف
فارسیاحساس عمیق، درک عمیق
اردومحسوس کرنا، احساس کرنا

durchspüren in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های durchspüren

  • intensiv fühlen und wahrnehmen
  • durchfühlen

durchspüren in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود