جملاتی با فعل bewenden ⟨مجهول فرایندی⟩ ⟨جمله وابسته⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل bewenden. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی bewenden به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل bewenden در دسترس هستند.

زمان حال

-

گذشته ناقص

-

وجه التزامی I

-

حالت التبعیض دوم

-

امری

-

مصدر

  • Lassen wir es hierbei bewenden . 
    انگلیسی Let's leave it here.
  • Die Liebe ist unsere Strafe dafür, dass wir es nicht einfach bei der Fortpflanzung bewenden lassen. 
    انگلیسی Love is our punishment for not just settling for reproduction.
  • Er hatte es nicht dabei bewenden lassen, seine Pferde einzeln aus allen Landesteilen zusammenzutreiben. 
    انگلیسی He did not limit himself to gathering his horses individually from all parts of the country.

وجه وصفی

-


 جدول افعال قوانین  معانی 

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل bewenden

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل bewenden

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول فرایندی برای فعل bewenden

ترجمه‌ها

ترجمه‌های bewenden آلمانی


آلمانی bewenden
انگلیسی be enough, drop it, leave as is, leave it, let be, suffice
روسی оставить как есть, прекратить, оставить, оставить в покое
اسپانیایی dejar, abandonar, bastar, dejar estar, no insistir
فرانسوی abandonner, laisser en l'état, laisser tomber, suffire
ترکی devam etmemek, kabul etmek, razı olmak, sürdürmemek, yeter bırakmak
پرتغالی deixar como está, bastar, chegar, não prosseguir
ایتالیایی lasciare, aufhören, beenden, genug sein, stare
رومانی lăsa ceva așa, renunța, se mulțumi
مجاری elégnek lenni, hagy, lemondani, tűr
لهستانی poprzestać, porzucić, pozostawić w spokoju, zaniechać
یونانی αρκεί, αφήνω κάτι όπως έχει, παύω, σταματώ
هلندی afzien, genoeg zijn, laten, laten rusten
چکی nechat být, nechat tak, nepokračovat, stačit
سوئدی låta det bero, avstå, lämna något som det är, låta vara nog
دانمارکی afslutte, lade stå til, nøjes, stoppe
ژاپنی そのままにする, 放置する, やめる, 終わりにする
کاتالان deixar estar, deixar-ho estar, no continuar
فنلاندی jättää rauhaan, lopettaa, päättää, riittää
نروژی avslutte, gi opp, la det være, være nok
باسکی nahikoa izatea, utzi, uztea
صربی odustati, ostaviti, ostaviti na tome, prekinuti, završiti
مقدونی достаточно, остави, престанува
اسلوونیایی ne nadaljevati, pustiti pri miru, zadostovati
اسلواکی nechať tak, nepokračovať
بوسنیایی odustati, ostati, ostaviti na miru, završiti
کرواتی ne nastaviti, ostaviti, prekinuti, prestat
اوکراینی достатньо, залишити як є, зупинити, не чіпати, припинити
بلغاری достатъчно, оставям нещата така, прекратя
بلاروسی досыць, пакінуць, пакінуць як ёсць
عبریלהסתפק، להפסיק، להשאיר משהו כמו שהוא، לחדול
عربیترك الأمور كما هي، توقف عن المتابعة، يكفي
فارسیرها کردن، کافی بودن
اردوچھوڑ دینا، بہتری پر چھوڑ دینا، نہ آگے بڑھانا، کافی ہونا

bewenden in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های bewenden

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 458840

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 9173057, 2710121

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 252677