جملاتی با فعل nachfallen ⟨مجهول فرایندی⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل nachfallen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی nachfallen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل nachfallen در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل nachfallen

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل nachfallen


  • Fast verliere ich den Halt und falle ihr nach . 
    انگلیسی I almost lose my grip and follow her.

 جدول افعال

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول فرایندی برای فعل nachfallen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های nachfallen آلمانی


آلمانی nachfallen
انگلیسی break, break down, cave, cave in, collapse, crater, drop, fall
روسی падать, опускаться, срываться
اسپانیایی caer detrás, seguir
فرانسوی tomber, chuter, suivre
ترکی arkadan gelmek, arkasından düşmek, düşmek, geride kalmak
پرتغالی acompanhar, cair atrás, seguir
ایتالیایی atterrare, cadere dietro, seguire
رومانی cădea după, urma
مجاری leszakad, leszállni
لهستانی nawiedzać, opadać, podążać, spadać
یونانی ακολουθώ, καταλήγω, καταρρίπτομαι
هلندی achterblijven, nadoen, vallen
چکی přistát, spadnout
سوئدی falla efter, följa efter
دانمارکی falde efter, efterfølge
ژاپنی 後を追う, 追いかける
کاتالان caure, caure darrere, seguir
فنلاندی alasputoaminen, laskeutua, putoaminen
نروژی falle etter
باسکی atzera joan, jaitsi
صربی pasti, pasti za nekim, pridružiti se
مقدونی падне
اسلوونیایی pasti za nekoga, pasti za nečim, pridružiti se
اسلواکی následovať, pridať sa, spadnúť
بوسنیایی pasti, pridružiti se, slijediti
کرواتی pasti, pridružiti se
اوکراینی падати, знижуватися, спадати
بلغاری падане, падане след
بلاروسی падпадаць, западаць
اندونزیایی hinggap di kawanan, ikut jatuh, jatuh menyusul
ویتنامی rơi theo, đáp vào đàn, đậu vào đàn
ازبکی ortidan qulash, suruvga qo‘nmoq
هندی झुंड में उतरना, पीछे-पीछे गिरना
چینی 跟着坠落, 随后坠落, 随群降落
تایلندی ตกตาม, ลงรวมฝูง
کره‌ای 뒤따라 떨어지다, 따라 내려앉다, 따라 떨어지다, 무리에 내려앉다
آذربایجانی ardınca düşmək, başqa quşların yanına qonmaq
گرجی კვალდაკვალ ჩამოვარდნა, ჯოგში ჩამოჯდომა
بنگالی ঝাঁকে নামা, ঝাঁকে বসা, পিছু পিছু পড়ে যাওয়া
آلبانیایی bie pas, ulet në tufë
مراتی थव्यात उतरणे, मागोमाग कोसळणे
نپالی झुन्डमा ओर्लिनु, पछि लड्नु
تلگو గుంపులో దిగడం, వెంట పడిపోవడం
لتونیایی barā nosēsties, krist līdzi
تامیلی கூட்டத்தில் இறங்குதல், பின் விழுதல்
استونیایی järgi kukkuma, parve sekka maanduma
ارمنی երամի մեջ իջնել, հետևից ընկնել
کردی li komê rûniştin, paşî ketin
عبریליפול، ליפול אחר، לנחות
عربیيتبع، تساقط
فارسیافتادن، دنبال کردن
اردوپیچھے گرنا، پیچھے آنا، دوبارہ آنا

nachfallen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های nachfallen

  • [Tiere] dort niedergehen, wo schon andere Vögel sind
  • auch dort herabstürzen, wo jemand oder etwas anderes fällt

nachfallen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 1168654, 1168654

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 1168654