جملاتی با فعل mopsen 〈مجهول فرایندی〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل mopsen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی mopsen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل mopsen در دسترس هستند.
زمان حال
-
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
جدول افعال قوانین
- چگونه mopsen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه mopsen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه mopsen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه mopsen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه mopsen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه mopsen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه mopsen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل mopsen
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل mopsen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری مجهول فرایندی برای فعل mopsen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای mopsen آلمانی
-
mopsen
cly, half-inch, pinch, swipe, annoy, irritate, snatch, steal
стащить, воровать, досаждать, похищать, раздражать
aburrirse, birlar, enfadarse, mangar, hurtar, robar
chouraver, cravater, piquer, s'embêter, se barber, s'énerver, se fâcher, voler
çalıntı
tirar de, furtar, incomodar, irritar, roubar
rubacchiare, sgraffignare, infastidire, irritare, rubare, scippare
fura, se enerva
bosszankodik, lopni
podwędzić, zakosić, zwędzić, denerwować się, ukraść, zwinąć, złościć się
σουφρώνω, εκνευρίζω, κλέβω
jatten, gappen, pikken, zich gruwelijk vervelen, stelen, zich ergeren
ukrást, krást, zlobit se
snatta, småstjäla, arga sig, stjäla
hugge, brokke sig, kede sig, klage, snuppe
ひったくる, イライラする, 盗む
enfadar-se, robar
pölliä, varastaa, ärsyttää
kaste bort tid, kede seg, klage, stjele
haserretu, lapurtu
ljutiti se, nervirati se, ukrasti
крадење, раздразнување
ukrasti
kradnúť, naštvať
ljutiti se, ukrasti
ljutiti se, ukrasti
вкрасти, дратуватися, позичити, сердитися
кражба, ядосвам се
краўсці, раздражаць
גניבה، להתעצבן
سرقة شيء ذو قيمة قليلة، يستاء
دزدی کردن، عصبانیت
چوری کرنا، غصہ آنا، ناراض ہونا، چوری
mopsen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای mopsenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل