جملاتی با فعل hochkochen ⟨مجهول فرایندی⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل hochkochen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی hochkochen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل hochkochen در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل hochkochen

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل hochkochen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول فرایندی برای فعل hochkochen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های hochkochen آلمانی


آلمانی hochkochen
انگلیسی boil up, escalate, rise
روسی возрастать, увеличиваться, усугубляться
اسپانیایی agudizarse, estallar, aumentar, elevarse, incrementar
فرانسوی monter, augmenter
ترکی duyguların şiddetlenmesi, tehlikeli hale gelmek, yükselmek
پرتغالی aumentar, crescer, intensificar
ایتالیایی aumentare, diventare pericoloso
رومانی crește, devine periculos
مجاری fokozódik, növekszik
لهستانی stawać się niebezpiecznym, wzrastać
یونانی αυξάνομαι, υψώνω
هلندی gevaarlijker worden, stijgen
چکی stoupat, zvyšovat se
سوئدی stiga, öka
دانمارکی forværres, stige
ژاپنی 増加する, 高まる
کاتالان augmentar, fer-se més perillós
فنلاندی korkealle keittäminen, nousu
نروژی bli farligere, stige, øke
باسکی goratu, handitu
صربی postajati opasniji, uzdizati se
مقدونی загрозување, зголемување
اسلوونیایی naraščati, postajati nevarnejši
اسلواکی stúpať, zvyšovať sa
بوسنیایی opasnije postati, povećati se, uzletjeti
کرواتی opasno rasti, povećati se, uzletjeti
اوکراینی зростати, посилюватися, підніматися
بلغاری нараства, увеличава се
بلاروسی павялічвацца, узрастаць
اندونزیایی bahaya meningkat, meningkat
ویتنامی leo thang, tăng lên
ازبکی xavf oshmoq, yuksalmoq
هندی बढ़ना
چینی 加剧, 变得更危险
تایلندی ทวีขึ้น, รุนแรงขึ้น
کره‌ای 고조되다, 위험해지다
آذربایجانی artmaq, təhlükə artır
گرجی გამძაფრება
بنگالی খতরা বাড়ে, বাড়তে
آلبانیایی rrezik rritet, rritet
مراتی धोकादायक होणे, वाढणे
نپالی खतरा बढ्दै, बढ्न
تلگو పెరుగడం, ప్రమాదం పెరుగుతోంది
لتونیایی bīstamība pieaug, paaugstināties
تامیلی அதிகரிக்கப்படுகிறது, ஆபத்தும் அதிகரிக்கிறது
استونیایی kasvama, oht suureneb
ارمنی աճել, վտանգությունը մեծանում է
کردی zêde bûn
عبریלהחמיר، לעלות
عربیيتصاعد، يزداد خطورة
فارسیافزایش یافتن، خطرناک‌تر شدن
اردوبڑھنا، خطرناک ہونا

hochkochen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های hochkochen

  • ansteigen, zusehend gefährlicher werden
  • angeheizt werden, wallen (lassen), (die) Gemüter erregen, aufwallen (lassen), aufkochen (lassen)

hochkochen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 1079497

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: hochkochen

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 1079497, 301644