جملاتی با فعل hermüssen 〈مجهول فرایندی〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل hermüssen. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی hermüssen به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل hermüssen در دسترس هستند.
زمان حال
-
Es
müssen
neue Sesselher
, die alten sind schon ganz ausgesessen.
New armchairs are needed, the old ones are already completely worn out.
گذشته ناقص
-
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه hermüssen را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه hermüssen را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه hermüssen را در امری صرف میکنید؟
- چگونه hermüssen را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه hermüssen را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه hermüssen را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه hermüssen را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل hermüssen
-
Es
müssen
neue Sesselher
, die alten sind schon ganz ausgesessen.
New armchairs are needed, the old ones are already completely worn out.
جدول افعال
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل hermüssen
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری مجهول فرایندی برای فعل hermüssen
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای hermüssen آلمانی
-
hermüssen
be a must, be needed urgently, have to come, must be brought
должен прийти, должен быть доставлен
deber venir, tener que venir
devoir venir, être obligé de venir
gelmek, getirilmek
precisar vir, ter que vir
dover venire, dover arrivare
trebuie adus
ide kell jönni
być koniecznym, musieć przyjść
πρέπει να έρθει
moeten komen
musí přijít
måste hämtas, måste komma
måtte komme, komme
来なければならない
haver de portar, haver de venir
tulla paikalle, tuoda
må bringes, må komme
ekarri behar, etortzea
morati doći
мора да дојде
morati priti
musieť prísť
morati doći
morati doći
потрібно прийти, потрібно принести
трябва да дойде
павінен прыйсці
harus datang ke sini
phải tới đây
Bu yerga kelishi kerak.
यहाँ आना पड़ेगा
必须来这里
ต้องมาที่นี่
여기에 와야 한다
buraya gəlməlidir
აქ უნდა მოვიდეს
এখানে আসতে হবে
duhet të vijë këtu
येथे यायला पाहिजे
यहाँ आउनुपर्नेछ
ఇక్కడ రావాల్సి ఉంది
Šeit nākt ir nepieciešams.
இங்கே வர வேண்டும்
siia peab tulema
այստեղ գալ հարկավոր է
Li vir hatin pêdivî ye.
להגיע، להיות מביא
يجب أن يأتي، يجب أن يُحضر
باید بیاید
آنا، لانا
hermüssen in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای hermüssenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل