جملاتی با فعل erbleichen (unr) ⟨مجهول فرایندی⟩ ⟨جمله پرسشی⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل erbleichen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی erbleichen (unr) به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل erbleichen در دسترس هستند.

منظم
erbleicht werden
نامنظم
erblichen werden

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل erbleichen (unr)


  • Bei diesen Neuigkeiten erblich sie. 
    انگلیسی She blanched at the news.
  • Er erblich , als er sich ertappt fühlte. 
    انگلیسی He became hereditary when he felt caught.

 جدول افعال

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل erbleichen (unr)

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول فرایندی برای فعل erbleichen (unr)

ترجمه‌ها

ترجمه‌های erbleichen (unr) آلمانی


آلمانی erbleichen (unr)
انگلیسی blanch, turn pale, fade, pale
روسی бледнеть, побледнеть, умереть
اسپانیایی palidecer, desvanecerse, pálido
فرانسوی pâlir, blêmir, blanchir, devenir pâle
ترکی beti benzi uçmak, beyazlamak, solgunlaşmak
پرتغالی empalidecer, ficar pálido, desbotar, esmaecer, pálido
ایتالیایی impallidire, allibire, incanutire, sbiadire
رومانی se estompa, se palid
مجاری elsápad
لهستانی zblednąć, blednąć, umierać, umrzeć, blaknąć, wyblaknąć
یونانی ωχραίνω, ασπρίζω, χάνω χρώμα
هلندی bleek worden, verbleken
چکی zblednout, blednout, vyblednout
سوئدی blekna, dö, bleda, förlora färg
دانمارکی blegne, blege, blegning
ژاپنی 色あせる, 青ざめる
کاتالان descolorir-se, pal·lidejar
فنلاندی kalveta, haalistua
نروژی blegne, blekne
باسکی kolore galdu, urdinatu
صربی izblediti, pobledeti
مقدونی бледнење, избледнува
اسلوونیایی bledeti, izgubiti barvo
اسلواکی blednúť, vyblednúť
بوسنیایی izblijediti, pobijeliti
کرواتی izblijediti, pobijeliti
اوکراینی бліднути, вицвітати
بلغاری избледнявам, побелявам
بلاروسی засвятлець, пабледнець
عبریלדהות، להחוויר
عربیيبهت، يتلاشى
فارسیرنگ باختن، پژمرده شدن
اردورنگت کھونا، پھیکا ہونا

erbleichen (unr) in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های erbleichen (unr)

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

⁷ منسوخ

* جملات ویکشِنری (de.wiktionary.org) تحت مجوز CC BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0/deed.de) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر مشاهده کنید: 141591

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 669892

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 141591, 141591

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: erbleichen