جملاتی با فعل emportauchen ⟨مجهول فرایندی⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل emportauchen. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی emportauchen به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل emportauchen در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل emportauchen

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل emportauchen

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول فرایندی برای فعل emportauchen

ترجمه‌ها

ترجمه‌های emportauchen آلمانی


آلمانی emportauchen
انگلیسی emerge, surface
روسی всплывать
اسپانیایی emerger, emergir, salir a la superficie
فرانسوی au surface, jaillir de l'eau
ترکی yüzeye çıkmak
پرتغالی emergir, surgir
ایتالیایی riemergere, venire a galla
رومانی ieși la suprafață
مجاری felszínre kerül
لهستانی wynurzać, wynurzać się
یونانی αναδύομαι
هلندی bovenkomen, oppervlakte bereiken
چکی vynořit se
سوئدی dyka upp
دانمارکی komme op
ژاپنی 浮上する
کاتالان emergir, sortir a la superfície
فنلاندی pinnalle nouseminen
نروژی komme til overflaten
باسکی gainera irten
صربی izroniti
مقدونی издигнување
اسلوونیایی prikazati se, priti na površje
اسلواکی vynoriť sa
بوسنیایی izroniti
کرواتی izroniti
اوکراینی випливати
بلغاری излизам на повърхността
بلاروسی вынырваць
اندونزیایی muncul ke permukaan, timbul
ویتنامی nổi lên, trồi lên
ازبکی yuzaga chiqmoq
هندی ऊपर आना, सतह पर आना
چینی 上浮, 浮出水面
تایلندی ลอยขึ้นสู่ผิวน้ำ, โผล่ขึ้นมา
کره‌ای 수면 위로 올라오다, 수면으로 떠오르다
آذربایجانی səthə çıxmaq, üzə çıxmaq
گرجی ამოყვინთვა, ზედაპირზე ამოსვლა
بنگالی উঠে আসা, ভেসে ওঠা
آلبانیایی dal në sipërfaqe
مراتی पृष्ठभागावर येणे, वर येणे
نپالی माथि उठ्नु, सतहमा आउनु
تلگو ఉపరితలానికి రావడం, పైకి రావడం
لتونیایی iznirt, uzpeldēt
تامیلی மேற்பரப்புக்கு வருதல், மேலெழுதல்
استونیایی pinnale kerkima, pinnale tõusma
ارمنی ջրի երես ելնել
کردی derketin, li serê avê derketin
عبریלצוף
عربیالظهور
فارسیبه سطح آمدن
اردوسطح پر آنا

emportauchen in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های emportauchen

  • an die Oberfläche kommen

emportauchen in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود