جملاتی با فعل dreinblicken 〈مجهول فرایندی〉
نمونههایی برای استفاده از صرف فعل dreinblicken. اینها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرفشده، یک مثال جمله نمایش داده میشود. شکل فعل برجسته میشود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی dreinblicken به صورت تصادفی انتخاب میشود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثالها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگههای تمرین برای فعل dreinblicken در دسترس هستند.
زمان حال
گذشته ناقص
-
Er
blickte
finsterdrein
.
He looked grim.
-
Der Klempner
blickte
ziemlich hilflosdrein
.
The plumber looked quite helpless.
وجه التزامی I
-
حالت التبعیض دوم
-
امری
-
مصدر
-
وجه وصفی
-
جدول افعال قوانین
- چگونه dreinblicken را در زمان حال صرف میکنید؟
- چگونه dreinblicken را در گذشته ناقص صرف میکنید؟
- چگونه dreinblicken را در امری صرف میکنید؟
- چگونه dreinblicken را در وجه التمنی I (Konjunktiv I) صرف میکنید؟
- چگونه dreinblicken را در وجه التمنی دوم (Konjunktiv II) صرف میکنید؟
- چگونه dreinblicken را در مصدر صرف میکنید؟
- چگونه dreinblicken را در وجه وصفی صرف میکنید؟
- افعال در زبان آلمانی چگونه صرف میشوند؟
زمان حال گذشته ناقص امری وجه التمنی اول وجه التمنی دوم مصدر وجه وصفی
وجه خبری
جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل dreinblicken
-
Er
blickte
finsterdrein
.
He looked grim.
-
Der Klempner
blickte
ziemlich hilflosdrein
.
The plumber looked quite helpless.
-
Ich fürchte mich, wenn Vater so grimmig
dreinblickt
.
I am afraid when father looks so grim.
جدول افعال
وجه التمنی (سبژونکتیو)
کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل dreinblicken
وجه شرطی دوم (würde)
شکلهای جایگزین با "würde"
امری
جملات امری مجهول فرایندی برای فعل dreinblicken
برگههای کاری
ترجمهها
ترجمههای dreinblicken آلمانی
-
dreinblicken
look, frown, glare, scowl
выражение лица, мимика
expresión, gesto
avoir l'air, avoir le regard, expression, regard
bakış, ifade
olhar, expressar, fazer uma expressão
espressione, mimica
privi cu o expresie specifică
arckifejezés, kifejezést mutatni
miena, wyraz twarzy
έκφραση, εκφράζω
kijken, gezichtsuitdrukking, kijk
tvářit se, zatvářit se, mína, výraz
titta, uttrycka
ansigtstræk
表情を見せる, 顔つき
expressar, fer una mueca
ilmeillä
ansiktsuttrykk
aurpegi jakin bat erakutsi
izraz lica, mimika
израз
izraziti
výraz tváre
izgledati, izražavati
izraz lica
показувати вираз обличчя, робити міміку
израз, изразявам лице
выраз твару, міміка
להביט במבט מסוים
تعبير وجه، مظهر
نگاه خاص، چهره خاص
چہرے کا اظہار، چہرے کی حالت
dreinblicken in dict.cc
ترجمهها
همکاری کنید
به ما کمک کن و با افزودن ورودیهای جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی میتوانی از این وبسایت بدون تبلیغات استفاده کنی.
|
ورود |
معانی
معانی و مترادفهای dreinblickenقواعد صرف
قوانین دقیق برای صرف فعل