جملاتی با فعل deuteln ⟨مجهول فرایندی⟩

نمونه‌هایی برای استفاده از صرف فعل deuteln. این‌ها جملات واقعی و جملاتی از پروژه Tatoeba هستند. برای هر شکل صرف‌شده، یک مثال جمله نمایش داده می‌شود. شکل فعل برجسته می‌شود. اگر بیش از یک جمله وجود داشته باشد، یک مثال با فعل آلمانی deuteln به صورت تصادفی انتخاب می‌شود. برای اینکه صرف فعل را نه تنها با مثال‌ها بلکه با تمرین نیز یاد بگیرید، برگه‌های تمرین برای فعل deuteln در دسترس هستند.

وجه خبری

جملات نمونه در حالت اخباری مجهول فرایندی برای فعل deuteln

وجه التمنی (سبژونکتیو)

کاربرد وجه التمنی مجهول فرایندی برای فعل deuteln

وجه شرطی دوم (würde)

شکل‌های جایگزین با "würde"

امری

جملات امری مجهول فرایندی برای فعل deuteln

ترجمه‌ها

ترجمه‌های deuteln آلمانی


آلمانی deuteln
انگلیسی explain, interpret
روسی интерпретация, толкование
اسپانیایی chicanear, interpretar quisquillosamente, sofismar
فرانسوی ergoter, chicaner, pinailler
ترکی anlamını çözmek, yorumlamak
پرتغالی chicanear, sofismar
ایتالیایی cavillare, cavillare su, sofisteggiare, sottilizzare su
رومانی analiză, interpretare
مجاری kibővítés, értelmezés
لهستانی czepiać się słówek, mędrkować, rozważać, szukać kruczków
یونانی σοφιστεύω, ψειρίζω
هلندی chicaneren, muggenziften, spitsvondig uitleggen
چکی hnidopišit, slovíčkařit
سوئدی hårklyva, kverulera
دانمارکی fordreje, fortolke spidsfindigt, kverulere, ordkløve
ژاپنی 揚げ足を取る, 詭弁を弄する
کاتالان fer xicana, sofismar
فنلاندی hiuksia halkoa, saivarrella
نروژی flisespikke, kverulere
باسکی sofismatu
صربی cepidlačiti
مقدونی цепидлачи
اسلوونیایی interpretirati, razlagati
اسلواکی slovíčkáriť
بوسنیایی cjepidlačiti
کرواتی cjepidlačiti
اوکراینی причіплятися до слів, софістувати
بلغاری софистнича
بلاروسی прыдзірацца да слоў
اندونزیایی berkilah, mencari-cari celah
ویتنامی bới lông tìm vết, ngụy biện
ازبکی bahona qidirmoq, sofistika qilish
هندی कुतर्क करना, बाल की खाल निकालना
چینی 咬文嚼字, 曲解
تایلندی จับผิด, ตะแบง
کره‌ای 아전인수하다, 트집잡다
آذربایجانی safsata etmək, xırdalıqlara ilişmək
گرجی სიტყვებზე ჩაჭიდება, სოფისტობა
بنگالی কূটতর্ক করা, খুঁত ধরা
آلبانیایی bëj sofizma, kapem pas fjalëve
مراتی कुटर्क करणे, छिद्रान्वेषण करणे
نپالی कुतर्क गर्नु, झिनमिन कुरामा अड्किनु
تلگو కుటార్కం చేయు, లోపాలు వెతుకు
لتونیایی sīkumot
تامیلی கூதார்க்கம் செய்தல், சொற்பிடித்தல்
استونیایی tähenärida
ارمنی սոֆիզմներով զբաղվել, քմահաճաբար վիճել
کردی sofîzm kirin
عبریלדקדק בזוטות، להתפלפל
عربیيتحذلق، يسفسط
فارسیتحلیل کردن، تفسیر کردن
اردوخردہ گیری کرنا، सفسطہ करना

deuteln in dict.cc


ترجمه‌ها 

همکاری کنید


به ما کمک کن و با افزودن ورودی‌های جدید و ارزیابی موارد موجود، یک قهرمان شو. به عنوان تشکر، پس از رسیدن به امتیاز مشخصی می‌توانی از این وب‌سایت بدون تبلیغات استفاده کنی.



ورود

همه قهرمانان 

معانی

معانی و مترادف‌های deuteln

  • den Umfang, die Bedeutung von etwas zu ergründen suchen (deuten), wobei dies auf eine übertriebene (spitzfindige, kleinliche, buchstabengetreue) Art geschieht (meist, um dadurch Vorteile zu erlangen), auslegen, interpretieren, deuten, explizieren, herauslesen

deuteln in openthesaurus.de

معانی  مترادف‌ها 

قواعد صرف

قوانین دقیق برای صرف فعل

نظرات



ورود

* جملات Tatoeba (tatoeba.org) تحت مجوز CC BY 2.0 FR (creativecommons.org/licenses/by/2.0/fr/) به صورت رایگان در دسترس هستند. برخی از آن‌ها تغییر یافته‌اند. نویسندگان جملات را می‌توانید از طریق این لینک‌ها پیدا کنید: 6004096

* برخی از مترادف‌ها از OpenThesaurus (openthesaurus.de) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر یافته باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 4.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/4.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: deuteln

* تعاریف تا حدی از ویکی‌واژه (de.wiktionary.org) گرفته شده‌اند و ممکن است بعداً تغییر کرده باشند. آن‌ها تحت مجوز CC-BY-SA 3.0 (creativecommons.org/licenses/by-sa/3.0) به صورت رایگان در دسترس هستند: 735117